کودکان مقدمند

کمپین بین المللی دفاع از حقوق کودکان

 
  آخرین اخبار
  • هر گونه استفاده از کودکان در امور نظامی، اکیدا ممنوع است! سیامک بهاری- ۲۵ اکتبر ۲۰۲۴
  • کیفر خواست دادخواهان حکومت اسلامی قاتل است! سیامک بهاری ـ ۱۸اکتبر ۲۰۲۴
  • گزارش پیشنهاد ممنوعیت ازدواج با پسرعمو یا دخترعمو را ارائه می‌دهد منتشر شده در ۸ اکتبر ۲۰۲۴
  • چرا نباید با پسر عمویت و دختر عمویت ازدواج کرد!
  • روز کودک درایران، کودکی های برباد رفته – سیامک بهاری – ۱۱ اکتبر ۲۰۲۴
  •   مطالب مرتبط:

     
     کمپینها
  • بیانیه ۲۰۲۱ـ تلاش های مداوم، در نقد کاستی های جدی کنوانسیون حقوق کودک گسترده می شود!
  • تعرض به کودکان ممنوع
  •  فعالیتها
  • تجاوز جنسی
  • جشن به مناسبت سال نو به صورت آنلاین
  • کلپ جشن، به مناسبت سال نو میلادی و شب یلدا بصورت آنلاین ، با موسیقی و شعر وبرنامه های سرگرم کننده انجام شد.
  • گزارشي از مراسم يادبود ستايش قريشي
  • جشن شاد برای همه، به مناسبت سال نوـ ۱۳۹۵
  •  
     
      راه پرواز
    جمعه, 13th ژوئن, 2014 | نوا آزادی

    سوار دوچرخه ام از  وسط پارک بزرگی به طرف دریاچه رکاب میزنم. آفتاب صاف و درخشان روی صورتم میتابد و من رکاب میزنم.

    باد دیوانه وار می وزد و پیراهنم روی پاهایم بند نیست، هر بار که پیراهنم از روی پاهایم تکان می خورد معذب میشوم و بی اراده دستم آنها را صاف میکند. به یاد کودکی ام می افتم که چگونه از لخت شدن پاهای کودکانه ام هراس داشتم. باد پیراهنم را به بازی گرفته بود. دائم به اطرافم نگاه میکردم. اطرافم پر بود از آدم هایی که  آفتاب را غنیمت شمرده و بیرون آمده بودند. هیچکس نگاهم نمی کرد. هیچکس هیچ حرفی نمیزد، بدون گشت ارشاد و بسیجی و توهین٬  نفس راحتی کشیدم و گذاشتم تا باد با پیراهنم عشق بازی کند. به یاد نوجوانی ام افتادم که دیوانه وار دوست داشتم سوار دوچرخه شوم و نفسم تنگ میشود. ما چرا اینقدر کم بازی کردیم. حالا که به آن روزها فکر میکنم میبینم چه اوقات فراغتی!؟ چه کسی این حق را به خود داده بود تا این حق را از من بگیرد. آفتاب روی صورتم روی دستانم و روی پاهای لختم میتابید نفس کشیدم با تمام وجودم نفس کشیدم ودستهایم را باز کردم صدای موزیکم را بیشتر کردم و نفس کشیدم. به جای تمام روزهایی که راه نفسم را بسته بودند، بجای همه روزهایی که پرنده ای بودم که بال دارد توانایی پرواز هم دارد اما اجازه پرواز ندارد. نفس کشیدم!

    روزهای مدرسه که معلم ورزش میگفت لطفا مقنعه بلندتر سرت کن.  نباید حرکت سینه هایت از زیر رپوش دیده شود. منظورش را میفهمیدم من از همسالانم درشت اندام تر بودم. به مقداد فکر کردم بجای او هم که میدانم این روزها دل و نفس اش تنگ است  هم نفس کشیدم! میدانم که مقداد این را  احساس کرد. به جای  بشرا، علی، صنم و بقیه هم نسل هایم. بجای همه نفس کشیدم. دیگر این  پرنده در قفس نیست، این پرنده راه فرار از این قفس را پیدا کرده ، به زودی بیرون خواهد آمد،  باد با پیراهنم عشق بازی کرد و  من وحشیانه لذت بردم به من میگویند از ناموست محافظت کن… راست میگویند. من هم حرفی ندارم. آزادی من… ناموس من است! دیگر تمام شد تمام زنجیرهای شما برای من کوچک است، دیگر تمام شد، نسل من راه پرواز را آموخته…. آزادی میخواهد

     
    عضو نهاد شوید نشریه کودکان مقدمند برنامه تلویزیونی کودکان مقدمند
    Contact Address:

    Barnen Först

    Box 107

    145 01 NORSBORG

    Children First Now:

    childrenfirstnow1@gmail.com
    0046-76-995-6754 / 0046-70-852 67 16

    Donation:

    Bank giro: 5080-2065
    Postgiro: 128012-2

    © 2004 - 2024 / تمامی حقوق متعلق به نهاد کودکان مقدمند است.
    نقل مطالب با ذکر کامل منبع (نام و آدرس سایت) بلامانع است.