از همان روزهای اول بر سر کار آمدن رژیم حاکم بر ایران، پدیده “زیر خط فقر” به امری عادی و روزمره در جامعه ایران تبدیل شد. ما به آزای این پدیده و تأثیرات مخرب اقتصادی آن بر اکثریتی از تهیدستان و مزدبگیران جامعه از جمله معلمان، در مقاطع گوناگونی توسط مأمورین و دست اندرکاران رژیم اسلامی، ابتدا به بهانه اقتصاد ویران و بجا مانده از رژیم شاه، سپس در توجیه جنگ هشت ساله ایران با عراق و به دنبال آن تا کنون، به بهانه تحریم اقتصادی دولت آمریکا و متحدین اروپائی آن، تحت عنوان ریاضت اقتصادی برای “گذار از وضعیت موجود” از طریق کاهش هزینه ها، توجیه شده و خواهد شد.
فقر و زیر خط فقر زندگی کردن یکی از مشقات نظام سرمایه داری است. اما رژیم اسلامی حاکم بر ایران، با بهره گیری از امکانات تبلیغی خود و با توسل به حیله شرعی به منظور فریب افکار عمومی، بخشی از دستمزد کارگران و کارمندان را صرف هزینه نظامی و نیروهای سرکوبگر خود، به بهانه، دفاع از اسلام و حکومت دین بر جامعه، اعمال خواهند کرد.
صرف این هزینه های کلان تأثیر مستقیمی بر گرانی مایحتاج اولیه و روزمره مزدبگیران و سفره خالی فقرا و کارگران دارد. در این سیستم حکومتی از نظام سرمایه داری، تعداد بیشتری از تهیدستان جامعه از جمله معلمان را به زیر خط فقر، سوق خواهند داد.
بر طبق آمار رژیم “تعداد کل معلمان و کارکنان آموزش و پرورش در سال تحصیلی جاری یک میلیون و ١٣ هزار و ٦٥٥ نفر است.” به گزارش خبرگزاری مهر، انجمن اسلامی معلمان ايران، طی بيانيه ای به مناسبت “هفته معلم” اعلام كرد: “در برآوردی كاملا خوشبينانه بيش از سه چهارم معلمان كشور زير خط فقر قرار دارند و با احتساب درآمدهای جانبی (كار دوم و سوم و يا شغل همسر)، تنها يك چهارم می توانند بالای خط فقر محسوب گردند.”
واضح است که این سه چهارم از معلمانی که زیر خط فقر زندگی میکنند با احتساب تعداد افراد خانواده آنها به بیش از ٣ میلیون نفر خواهند رسید. این تصور که چگونه این تعدادی از معلمانی، که زیر خط فقر زندگی بخور و نمیر خود و خانوادە را می گذرانند، چگونه هزینه تحصیل فرزندان خود در مدارس و دانشگاه ها را تأمین خواهند کرد، با کدام در آمد قادر به پرداخت کرایه خانه، قبض برق، گاز و …. خواهند بود، مشقات تحمیلی بر این قشر زحمتکش و دلسوز جامعه را بیشتر نشان می دهد؟ اما درک موقعیت این تعداد از معلمین و مشقات ناشی از فقر در زندگی روزمره آنها، برای کسانی که در چنین شرایطی قرار نگرفته اند، شاید دشوار باشد. ولی در ایرانی که به یمن حاکمیت اسلامی بیش از٥٠درصد مردم آن زیر خط فقر زندگی میکنند درک شرایط سخت زندگی معلمین نیز دشوار نیست.
به گزارش خبرگزاری فارس، روز چهار شنبه ١۷ اردیبهشت١٣۹٣، خامنه ای در جلسه ای با شرکت تعدادی از معلمان خودی، به مناسبت “هفته معلم” گفت؛ “همه ما زیر بار منت معلمان هستیم بنابراین تکریم حرفه معلمی باید در جامعه، همگانی و نهادینه شود به گونه ای که سلام دادن و احترام به معلم یک افتخار محسوب شود.”
این تملق دروغین و بی پایه آخوند خامنه ای، در آینده ای نه چندان دور ضمیمه سند
“تحول بنیادین آموزش و پرورش”خواهد شد!
ارج نهادن به زحمات آن تعداد از معلمان مبارز و سکولار که زیر بار زور، ارعاب و ناعدالتی در نظام ارتجاعی – مذهبی رژیم اسلامی، که فریب و حقه بازی جزء لاینفکی از ساختار حکومتی آنها محسوب خواهد شد، وظیفه همگی ما است. اما “تکریم و سلام دادن” خامنه ای و دارو دسته فریبکار او چه دردی از معلمان، زیر خط فقر دوا میکند؟
این خط چندان هم نامرئی نیست، این خط با فقر تنیده شده، با بالارفتن قیمت اجناس، مواد خوراکی روزانه، کرایه خانه و … در مدت زمان کوتاهی، تعداد زیادی از خانواده ها را به زیر خط فقر خواهد برد. این قانونمندی به ظاهر ساده از نظام سرمایه داری که روزانه تولید و باز تولید خواهد شد. در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی، رهائی از آن با “تکریم و سلام دادن” به معلمان توهمی بیش نیست.
مشکل این سه چهارم از معلمان تنها مربوط به مسئله مالی و زیر خط فقر زندگی کردن نیست. برای بیان حقایق دردناک در مورد وضعیت اسفبار معلمین و دانش آموزان تحت سرپرسی آنان گزارش یکی از سایتهای داخل کشور به اندازه کافی گویا است.
به گزارش پایگاه خبری گندم پرس، بخشدار “پلنگ” از توابع سیستان و بلوچستان روز شنبه ١٣ اردیبهشت، همزمان با “هفته معلم”، در رابطه با فضای آموزشی در بخش “پلنگ” این استان، به خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی گفت؛ “این فضای آموزشی که از آن بعنوان مدرسه راهنمائی دخترانه استفاده می شده از اردیبهشت سال ١٣۹١ به یک شرکت ساختمانی و تأسیساتی اجاره داده شد که در نتیجه شماری از دانش آموزان روستای”کوچو” ترک تحصیل کرده و یا در مکان های غیر استاندارد از جمله اصطبل یا زیر سایه درخت تحصیل میکنند.”
برای دیدن عکسهای گرفته شده از تشکیل کلاسهای درس در اصطبل روستای “کوچو”، از بخش “پلنگ”، از توابع شهرستان”قصرقند” به سایت پایگاه خبری “گندم پرس”مراجعه کنید.
در ادامه خبرنگار گندم پرس، با اشاره به وضع اسفبار مدارس این بخشداری، گفت: “سه هزار و ٢٣٠دانش آموز بخش “پلنگ” در فضاهای آموزشی غیر استاندارد مشغول تحصیل هستند. از مجموع ٥٧ مدرسه منطقه ٣٠ مورد فاقد برق، ٤٣ مدرسه فاقد آب آشامیدنی و ٤٠ مورد فاقد ساختمان استاندارد است، بطوریکه اغلب آنها خشت و گلی و یا کپری هستند. در نتیجه برخی کلاسها در اصطبل حیوانات یا زیر سایه درختان تشکیل می شود.”
هنگام خواندن این خبر و مشاهده عکسهائی از تشکیل کلاس درس در این منطقه از سیستان و بلوچستان، ضمن تأسف عمیق از سرنوشت کودکانی که این چنین در چنگال رژیم اسلامی، به تحصیل ادامه میدهند، مشکلات این تعداد از معلمان در چنین شرایطی همراه با مشقات ناشی از زندگی زیر خط فقر آنها برای هر خواننده صد چندان می شود و هر ناظری سوال می کند که معلم این دانش آموزان، با مشاهده شاگردان خود در این اصطبل، چه حال و روزی خواهد داشت!؟
علیرغم اعمال همه محدودیتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که روزانه علیه معلمان زحمتکش در مناطق مرزی و دور افتاده اعمال می شود، معلمان این مناطق محروم، بدون هیچگونه چشم داشتی از والدین دانش آموزان خود، با امکاناتی ابتدائی، غیر استاندارد، غیر بهداشتی و بعضآ غیر انسانی، بدور از مهملات خامنه ای، “تکریم و سلام دادن” به معلمان، در کمال دلسوزی به تدریس در مراکز آموزشی، مشغولند. رژیم اسلامی از همان روزهای اول غصب قدرت، نه تنها مقبولیتی نداشت، بلکه در ادامه حاکمیت ارتجاعی ــ مذهبی خود، با سرکوب و کشتار، زندان و شکنجه و با چنگ و دندان نشان دادن به مردم مبارز و معترض ایران، نشان دادند که محلی از اعراب در میان طبقه کارگر و توده زحمتکش بویژه معلم ندارند.
تنها راه رهائی مردم ایران بویژه اقشار تحت ستم، از این وضعیت اسفبار و ناعادلانه، سرنگونی رژیم اسلامی و بر قراری نظام سوسیالیستی است. تحقق این خواست در گرو آگاهی، اتحاد و همبستگی توده های تحت ستم در مبارزه ای متشکل، هماهنگ و سازمان یافته با طبقه کارگر است.