طی ماهای اخير با تشديد تهديد، فشارها و تبعيد ناعادلانه زندانی سياسی بهنام ابراهيم زاده به زندان رجايی شهر، فرزند بيمار اين كارگر زندانی، روز شنبه ٢٢ شهريور ماه برای …چندمين بار در ماه های اخير در بيمارستان محك تهران بستری و تحت نظر پزشكان اين مركز قرار گرفت.
بعد از پنجشنبه سياه اوين (روز بازرسی در ٢٨ فروردين ٩٣ در بند ٣٥٠ زندان اوين) و ضرب و شتم بهنام ابراهيم زاده و انتقال وی به سلولهای انفرادی بند ٢٤٠ و ٢٠٩ و بازجويی و پرونده سازی به اتهام درگيری با ماموران گارد در روز بازرسی و فعاليت های تبليغاتی و ارتباط با سازمان های حقوق بشری و در نهايت بازرسی خودسرانه ماموران وزارت اطلاعات از منزل اين كارگر زندانی و تبعيد ناعادلانه وی به زندان رجايی شهر فرزند بيمار وی نيما ابراهيم زاده بر اثر فشارهای روحی و استرس شديد بار ديگر به بيمارستان منتقل شد.
نيما ابراهيم زاده در بهمن ماه ١٣٩١ در نبود پدر خود و زمانی كه تنها ١١ سال داشت به سرطان خون مبتلا شد و طبق گفته پزشكان بايد به مدت بيش از٣ سال تحت نظر و شيمی درمانی قرار گيرد.
لازم به ذكر است با تبعيد شدن بهنام ابراهيم زاده به زندان رجايی شهر امكان ملاقات و ديدار خانواده با وی امكان پذير نمی باشد و خانواده بهنام بارها نسبت به تبعيد ناعادلانه فرزندشان به مسئولان اعتراض كرده اند و متاسفانه تاكنون پاسخی نگرفته اند، نيما علاوه بر مراقبت های پزشكی و دارو و درمان به حضور پدر و كانون گرم خانواده و عاری از استرس برای بهبود بيماری خود نياز دارد به جای آنكه زمانهای استراحتش رادر راه زندان و سالن های ملاقات و دلشوره وضعيت پدر سپری كند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پایان اعتصاب غذای بهنام ابراهیم زاده
کارگران، تشکلهای کارگری، انسانهای شریف و آزاده
همانگونه که در اطلاعیههای قبلی کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده اعلام کرده بودیم بهنام ابراهیم زاده از روز ۱۷ مرداد ماه دست به اعتصاب غذا زده بود و بعد از اعتصاب غذا هم به زندان رجایی شهر تبعید شد، بهنام به خاطر عدم پاسخگویی به خواستههایش از سوی مسئول زندان و تبعید به زندان رجایی شهر از روز دوشنبه ۱۰ شهریور ماه اعتصاب غذای خشک را شروع کرده بود که روز چهار شنبه ۱۲ شهریور مسئولان زندان بهنام را به بند ۱۲ که بند سیاسی میباشد انتقال دادند و بهنام هم به اعتصاب غذای خود پایان داد.
کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده ضمن تشکر از تمام تشکلها و سازمانهای کارگری و انسانهای شریف و آزاده در داخل و خارج ایران که در این مدت برای بهبود شرایط بهنام تلاش کردند اعلام میدارد که باید همچنان متحد و یک صدا برای آزادی تمامی فعالین کارگری زندانی و کارگران زندانی تلاش کنیم.
کميته دفاع از بهنام ابراهيم زاده
چهاردهم شهریور ماه ۱۳۹۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتقال بهنام ابراهیمزاده به بند ۱ زندان رجایی شهر
بهنام ابراهیمزاده که در پی حوادث ۲۸ فروردین ماه بند ۳۵۰ زندان اوین (معروف به پنجشنبه سیاه) به سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده بود، به بند ۱ زندان رجایی شهر کرج تبعید شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بهنام ابراهیمزاده عصر شنبه ۱۳ اردیبهشت ماه ابتدا از سوی مقامات قضایی به دادسرای شهید مقدس زندان اوین احضار و پس از آن به سلول انفرادی بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات منتقل شد.
وی دو روز پیش (سهشنبه ۲۱ مرداد ماه) از بند ۲۰۹ زندان اوین به بند ۱ زندان رجایی شهر کرج که به زندانیان عادی با محکومیتهای سنگین تعلق دارد تبعید شد.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «بهنام ابراهیمزاده از روز ۱۷ مرداد ماه دست به اعتصاب غذا زده و اکنون در شرایط جسمی وخیمی بسر میبرد.
خواسته بهنام بازگشت به بند ۳۵۰ زندان اوین و درمان بیماریهای جسمیاش است.»
وی در ادامه بیان داشت: «در مدتی که بهنام در بند ۲۰۹ بوده پرونده جدیدی با موضوع اختشاش در زندان که مربوط به حوادث فروردین ماه بند ۳۵۰ است برایش مفتوح شده است.»
گفتنی است، بهنام ابراهیمزاده فعال کارگری که از سوی دادگاه انقلاب به اتهام اجتماع و تبانی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و در حال سپری کردن چهارمین سال محکومیت خود است در تاریخ ۲۲ خرداد ۸۹ توسط ماموران امنیتی دستگیر شد و در دادگاه انقلاب ابتدا به ۲۰ سال زندان محکوم و حکم وی در دادگاه تجدید نظر به ۵ سال حبس تعزیری تقلیل یافت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صدای بی صدای ما باشید!
اتحادیه های کارگری، سازمانهای انساندوست، تشکهای مدافع حقوق انسان و عفو بین الملل، سازمانهای مدافع حقوق کودک و مدافع حقوق زنان! جان بهنام ابراهیم زاده پدر فرزند بیمارم در خطر است!
این نامه را من و فرزند مریضم نیما که مبتلا به سرطان خون است خطاب به شما همه وجدانهای بیدار مینویسیم!
دوستان!
امروز طی تماسی تلفنی از وضعیت خطیر بهنام به ما گزارش دادند. در اوج نگرانی و مردد از اینکه چه باید بکنیم؟
بله امروز از زندان رجائی شهر به ما خبر دادند که بهنام را به زندان رجائی شهر کرج بند ۱ سالن ۲ منتقل کرده اند. بهنام بخاطر وضعیت جسمی و بی توجهی های فراوان که در زندان نسبت به وضعیت وی شده است، از روز ۱۸ مرداد ١٣٩٣ در اعتصاب غذا بسر میبرد.
امروز باز به ما خبر ناگوار دیگری دادند که ماموارن زندان به بند ریخته و همه زندانیان را مورد ضرب شتم قرار داده اند. بهنام هم بدلیل وضعیت وخیم جسمی و هم اعتصاب غذا، حتی نتوانسته روی پا بایستد. خبرهای ناگوار یکی بعد از دیگری در مورد وضعیت بهنام را دریافت میکنیم. بهنام را تنبیه کرده و به بند “تبهکاران” فرستاده اند. این بند نه تنها پر از مواد مخدر است بلکه حتی امنیت جانی در این بند نیست. چرا که تعدادی از زندانیان چاقو و اسلحه سرد در بند با خود حمل میکنند.
دوستان! این گزارشهایی است که دریافت میکنیم و قلب ما هر لحظه از جا کنده میشود و مدام به خود میگوییم چه باید کرد؟ چندین سال است که من و فرزند بیمارم در وضعیتی سخت و طاقت فرسا بسرمیبریم. اگر چه کمکها و محبتهای شما برای ما دلگرم کننده بوده و تحمل این شرایط کاملا غیر انسانی را برای ما قابل تحمل كرده است، اما امروز میبینم نیما، فرزندم جلوی چشمم ذره ذره آب میشود و کاری از دست من برنمیاید. در این سالها چه شبهایی با فریادهای نیما از خواب پریدم، نوازشش داده و آرامش کردم و به او قول دادم این روزهای سخت پایانی دارد. اما انگار این روزهای سیاه و سخت برای ما پایانی ندارد.
ما از وضعیتی که بهنام در آن بسر میبرد بشدت نگران هستیم. از شما تقاضای کمک میکنیم. از شما میخواهیم هر کجا و به هر شکلی شده است، تلاش كنید تا شاید اعتراضات جهانی پاسخی باشد برای آزادی بهنام. باور کنید دیگر طاقتمان از این وضعیت بسر آمده است.
بهنام نه قاتل است نه دزدی کرده است و نه مثل میلیاردرها پول بیت المال را بالا کشیده و نه از دیوار کسی بالا رفته است. بهنام تنها خواهان حق انسانهای مثل خودش که هر روزه حقشان پایمال میشود بوده است. بهنام از کودکانی دفاع کرده است که در گوشه خیابانها شب را به روز و روز را به شب میرسانند. چرا باید پاسخ انسانهایی که نوعدوست هستند و وجدان بیدار دارند در این مملکت زندان باشد؟
نامه های بی پایان ما به مسئولین دولتی و بی پاسخی از جانب آنها دیگر نیرویی برایمان باقی نگذاشته است. ما از شما زنان و مردان، از شما نوعدوستان و از شما وجدانهای بیدار میخواهیم همچون گذشته ما را تنها نگذارید. از شما میخواهیم بیش از همیشه صدای ما باشید. از شما میخواهیم با اقداماتی سراسری فشار بیشتری بر دستگاه قضای بیاورید تا بهنام، همسرم و پدر فرزند بیمارم آزاد شود. ما پیشاپیش از هرگونه اقدام شما در سراسر دنیا قدردانی میکنیم.
با احترام و به امید آزادی بهنام ابراهیم زاده
زبیده حاجی زاده و نیما ابراهیم زاده
۲۸مرداد ١٣۹٣
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گزارشی از وضعیت بهنام ابراهیم زاده ، بخش کوتاه شده مصاحبه سایت اتحاد کارگری با محمود صالحی
همچنان که همه اطلاع دارند در تاریخ ۲۸ فروردین تعدادی از نیروهای ویژه امنیتی به بند ٣٥۰ زندان اوین حمله کردند و زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. بعد از این ضرب و شتم برای تعدادی از زندانیان پرونده سازی کردند و آنان را به جرم اختشاش در زندان به دادگاه معرفی کردند، از جمله بهنام ابراهیم زاده. مسئولان زندان با توجه به اینکه بهنام از ناحیه سر و کردن دچار آسیب شدید شده بود. ایشان را به دکتر نبردند و با همان وضعیت جسمی او را به سلولهای انفرادی ۲٤۰ انتقال داد.
بعد از اینکه بهنام را به سلول انفرادی انتقال دادند ملاقات او با خانواده اش را هم قطع کردند تا این لحظه که من با شما مصاحبه می کنم. هنوز ملاقات بهنام آزاد نشده و تنها یک بار آن هم از طرف مسئولان زندان با خانواده بهنام تماس می گیرند و از همسر و فرزند بهنام می خواهند تا جهت ملاقات به زندان مراجعه کنند. همسر بهنام و پسرش مراجعه می کنند بعد از اینکه ملاقات تمام می شود مسئولان امنیتی این زن و بچه را به گروگان می گیرند و تحت الحفظ آنان را به منزل بهنام می برند تا خانه این کارگر زندانی را بعد از ٤سال تفتیش کنند.
به دنبال این همه فشار که برای خانواده و خود بهنام ایجاد کردند، او را به زندان رجایی شهر کرج تبعید کردند برای اینکه خانواده بهنام را از نظر اقتصادی دچار مشکل کنند . بهنام ابراهیم زاده به اعتراض به این وضعیت که برای خود و خانواده او به وجود آورده بودند در تاریخ ١۷مرداد اقدام به اعتصاب غذا نمود.
مسئولان زندان به جای رسیدگی به وضعیت ایشان او را تهدید می کردند که دست از اعتصاب بر دارد و اما بهنام تسلیم نشد و به اعتصاب خود ادامه داد و در تاریخ دهم شهریور اعتصاب تر خود را به اعتصاب خشک تبدیل کرد. در این اعتصاب شاید بهنام از نظر جسمی با کاهش وزن روبرو شد باشد، اما از نظر روحی سرشار از انرژی و روحیه خیلی عالی دارد. سرانجام در تاریخ ١۲ شهریور بهنام ابراهیم زاده را به سالن زندانیان سیاسی منتقل کردند و ایشان هم به اعتصاب خود پایان داد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نامه زندانی در بند وبلاگ نویس و فعال کارگری وحقوق کودکان به گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل درامور ایران، آقای احمد شهید
من “بهنام ابراهیم زاده” ازدرون زندان اوین بند سیاسی ٣٥۰ اوین که دوران حبس ٥ساله زندان خود را سپری می کنم،می باشم. در ابتدا لازم میدانم که بگویم بنده هیچ گونه وابستگی حزبی، سیاسی و حقوقی و جناحی به هیچ حزب و سازمان و گروهی ندارم.
این نامه از جانب یک زندانی محبوس است که …تنها به جرم آشکار کردن بی عدالتی ها و دفاع از کودکان، کارگران و زنان از طرف دستگاه قضایی ایران به ٥ سال حبس ناعادلانه محکوم شده است که در تمام مدت دوران حبس متحمل هزینه های فراوانی شده است.
آقای احمد شهید، آنچه که مرا باردیگر واداشته تا قلم به دست بگیرم نه فقط گذشت نزدیک به ٤ سال از عمرم در پشت دیوارها و سیم خاردارها بوده، بلکه این احساس وارون حقایق و ژست حقوق بشری گرفتن توسط مأموران قضایی و امنیتی بوده که ظلم مضاعفی را براینجانب و خانواده ام تحمیل نموده اند.
شاید هنوز افراد زیادی هستند که نمی دانند چرا و چگونه بازداشت و محاکمه شده ام. اگر در مقابل این وارونه جلوه دادن حقیقت سکوت نمایم، خود نیز ظلم دیگری بر خود روا داشته ام.
اینک پس از گذشت ٤ سال که پرده از حقایق فراوانی برداشته شده است، نه تنها برای من بلکه برای خیلی از کسانی که دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و قضایی را از نزدیک تجربه کرده اند تردیدی باقی نمانده که پشت به ظاهرفریبنده وپرده های شعارگونه،چه سختی ها وظلمهایی نهفته است.
بنده از آنچه که بر من گذشته برای آگاهی مردم و جامعه و در آخر مسئولانی که در این فجایع دست داشته اند مسایلی را ارایه نمایم تا شاید این اقدام گامی باشد در راستای کاهش اتفاقات مشابه.
آقای احمد شهید من قصد هیچ گونه جریان سازی جز بیان حقیقت و نگرانی خود و دیگر زندانیان ندارم. بنده از همان لحظه درگیری در خیابان توسط نیروهای امنیتی، دستبند بدست بوسیله کادرهای نیروی انتظامی به شدت مورد ضرب و شتم، حتاکی، فحاشی و رفتارهای غیر قانونی و انسانی قرار گرفته ام . توسط شدت ضربات وارده قفسه سینه ام و قسمتی از پایم به شدت آسیب دید،متعاقب آن به سلول انفرادی بند ۲۰۹ وزارت منتقل شدم.
با انتقال من به انفرادی شروع ضرب و شتم و شرایط زندان سخت تر و غیرانسانی تر شد، چرا که حتی برای مداوای پزشکی من هم هیچ اقدامی نکردند.
آقای احمد شهید ضرب وشتم، حتاکی، فحاشی، توهین به خودم، مادرم، همسرم ازهمان لحظه اول بازجویی توسط بازجو وفرد دیگری که بعنوان شکنجه گر حضور داشت بر روی من صورت می گرفت.
آنها با زدن دستبند به دستهایم و چشم بند به چشمهایم امکان هرگونه تحرکی را از من سلب کرده بودند. تحمل انفرادی و بازجوییهای طولانی مدت و سایر موارد امری بود که باید به آن عادت میکردم.
در کنار این موارد٬ در تمام مدت٬ بازجو در گوشم می خواند که نظام آسیب دیده و شما به زودی اعدام خواهی شد.
تحقق این وعده تا مدتها بارها وقتی در طول شبانه روز بدون هیچ توضیحی مرا ازسلولی به سلولی دیگر و از بندی به بندی دیگر منتقل می کردند مرا در بیم و هراس قریب الوقوع بودن اعدام قرار میداد.
طی ۸۰ روز انفرادی و بازجویی هیچوقت رنگ آفتاب را ندیدم. در ادامه چنین فشارهایی ودرمجموع ٤ ماه تحمل سلول انفرادی بند ۲۰۹، بی خبری مطلق، عدم دسترسی به تلفن و عدم ملاقات با خانواده منجر به این پرسش در بین خانواده، اقوام، دوستان و رسانه ها شده بود که آیا “بهنام ابراهیم زاده” زنده است؟!
بعد از اتمام بازجویی و انفرادی بدین ترتیب بود که با دفاعیه و با گزارش کاری که برایم آماده شده بود به دادگاه رفتم اما نتیجه مواجه با بازجویی های پرحاشیه مأموران وزارت اطلاعات فرد را به آنجا میکشاند که حتی به دروغ بر علیه خود اعتراف کند .این اعتراف منبع حکم و رأی قاضی نیز قرار می گیرد. چرا که در یک دادگاه چند دقیقه ای و فرمایشی بدون حق دفاع از خود ۲۰ سال حبس ناعادلانه و محرومیت از ادامه فعالیتهایم محکوم شدم.
آقای احمد شهید اکنون بر اثر همین برخوردهای تند و خشن و افراطی بارها و بارها دست به اعتصاب خشک طولانی مدت زدم که منجر به آسیبهای شدید در نواحی گردن و گوش ودهان و کلیه هایم شده است. متأسفانه بدلیل عدم توجه مسئولان، مورد درمان پزشکی هم قرار نگرفتم.
در حال حاضر تنها فرزندم به سرطان خون مبتلا شده و همسرم هم نیز بینایی یکی از چشمانش مشکل پیدا کرده و نیاز به عمل جراحی دارد. با این حال با همچنان با درخواست مرخصی من، ملاقاتهای حضوری، حتی ارتباط با خانواده و فرزند بیمارم در بیمارستان مخالفت می کنند.
آقای احمد شهید بی قانونی، بی توجهی به حداقل حقوق شهروندی، نادیده گرفتن حق دادرسی و چگونگی بازداشت و محاکمات غیر علنی و فرمایشی و دوره های طولانی مدت بازداشت بدون تفهیم اتهام در سلولهای انفرادی در تمامی مراحل، زندانی سیاسی- عقیدتی از داشتن وکیل و حتی دیدار با وکیل تعیینی هم توسط دادگاه محروم میماند در پناه آن بی توجهی، وضعیت پزشکی زندانیان زندانیان بیمار واذیت و آزار زندانیان به شیوه های گوناگون ازجمله تهدیدهای محیطی خودسرانه و دهها مورد دیگر که دولت بطور سیستماتیک بر زندانیان روا می دارند در این نامه نمی گنجد.
در پایان ضمن تشکر و قدردانی از بذل توجهتان به وضعیت حقوق بشر ایران امیدوارم تا دولتمردان ایران با درخواست ورود شما به ایران برای بررسی وضعیت حقوق بشر موافقت کنند.
باسپاس و تشکر
بهنام ابراهیم زاده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بهنام ابراهیمزاده، زندانی سیاسی زندان رجاییشهر کرج
در نهمین روز اعتصاب غذای خود به سلولهای انفرادی این زندان منتقل شد.
این فعال کارگری که از روز ۲۱ مرداد ماه جاری به بند ۱ زندان رجاییشهر کرج منتقل شده بود، امروز ۲۷ مرداد ماه به سلولهای انفرادی این زندان برده شده است.
وی با خواسته بازگشت به بند ۳۵۰ زندان اوین و یا بند زندانیان سیاسی زندان رجاییشهر کرج دست به اعتصاب غذا زده است.
بهنام ابراهیمزاده عصر روز ۱۳ اردیبهشت ماه ابتدا به دادسرای مقدسی اوین و سپس به سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ این زندان منتقل شده بود.
وی از آن زمان تا ۲۱ مرداد ماه در بند ۲۰۹ و تحت بازجویی قرار داشت که منجر به گشوده شدن پروندهی جدیدی برای وی با اتهام اغتشاش در زندان شده است.
بنا به گفتهی منابع مطلع، این پرونده مربوط به حملهی گارد زندان به بند ۳۵۰ زندان اوین در ۲۸ فروردین ماه امسال است.
گفتنی است، بهنام ابراهیمزاده فعال کارگری که از سوی دادگاه انقلاب به اتهام اجتماع و تبانی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و در حال سپری کردن چهارمین سال محکومیت خود است در تاریخ ۲۲ خرداد ۸۹ توسط ماموران امنیتی دستگیر شد و در دادگاه انقلاب ابتدا به ۲۰ سال زندان محکوم و حکم وی در دادگاه تجدید نظر به ۵ سال حبس تعزیری تقلیل یافت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شاهرخ زمانی؛
در حمایت از بهنام ابراهیم زاده ٤٨ ساعت اعتصاب غذا می کنم!
بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری و فعال دفاع از کودکان را چهار سال بی گناه زندانی کردند ، حدود سه ماه پیش طی یورش ضد انسانی به بند ٣٥۰ زندان اوین مورد شدید ترین ضرب و شتم قرار دادند و سپس به انفرادی منتقل کردند و در انفرادی بطور مستمر مورد آزار و اذیت ، بازجویی و شکنجه قرار دادند،در حالی که بهنام در سلول انفرادی بوده و از ٤ سال پیش در زندان بوده است ماموران اداره اطلاعات به خانه او یورش بردند و تمامی لوازم و اثاثیه خانه اش را جستجو ودرب و داغان کردند به بهانه اینکه دنبال مدرک علیه او می گردند کسی که چهار سال است در زندان می باشد چه مدرکی می توان در خانه کرایه ی او که طی چهارسال سه بار عوض شده است پیدا کرد؟ آیا این پرونده سازی دروغین و ساختگی نیست؟ در تفتیش فریب کارانه منزل بهنام چون ناامید از یافتن مدرک بودند لب تاب نیما و تعداد دیگری از لوازم پسر بهنام را با خود بردند که هنوز بدون هیچ دلیلی وسایل نیما را پس نمی دهند و اکنون بهنام را از سلول های انفرادی ۲۰۹ اوین به بند یک ، سالن دو زندان گوهر دشت تبعید کردند و بهنام در اعتراض نسبت به چنین ظلم و ستم از تاریخ ١۸ مرداد ۹٣ دست به اعتصاب غذا زده است ، او می خواهد تبعید غیر قانونی او را حذف کنند و به سالن ٣٥۰ اوین بر گردانند و همچنین اجازه بدهند به مداوای بیماریهای خود که همگی حاصل زندان و شکنجه های طی چهار سال گذشته هستند بپردازد.
مطالبات بهنام صد در صد قانونی و حق هر زندانی است، ضمن حمایت از اعتراض بهنام ابراهیم زاده از تمامی کارگران ، تشکل ها و فعالین و مردم آزادیخواه می خواهم، به هر طریق ممکن از بهنام دفاع و حمایت نمایند، با توجه به اینکه خود من زندانی هستم و هیچ کمک عملی در دفاع از بهنام نمی توانم انجام بدهم و تنها کاری که می توان انجام بدهم اعتصاب غذا در جهت حمایت از همرزمم بهنام است، بنا براین از صبح روز یکشنبه مورخ ۲٦ مردادماه ۹٣ به مدت ٤۸ ساعت اعتصاب غذا می کنم و اعلام می کنم باید خواسته های قانونی و به حق بهنام عملی شود .
شاهرخ زمانی، از زندان گوهر دشت کرج
۲٦ مرداد ١٣۹٣
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتقال غیر قانونی فعال کارگری بهنام ابراهیم زاده را به بند غیر سیاسی محکوم می کنیم
در پی تشدید سرکوب و انحلال بندهای سیاسی در زندانهای ایران و یورش وحشیانه نیروهای سرکوبگر به بند سیاسی ٣٥۰ اوین و ضرب و شتم و انفرادی و تبعید غیر قانونی زندانیان سیاسی به بندهای عادی، بهنام ابراهیم زاده بعد ۹۷ روز شکنجه جسمی و روحی در انفرادی ۲۰۹ اوین بطور غیر قانونی به بند یک زندان رجایی شهر تبعید شده است این فعال کارگری از همان روز انتقال غیر قانونی و بر خلاف قانون تفکیک جرایم به بند محکومین به اعدام که تعادل روحی ندارند و از این جهت خطرناک هستند در جهت اعتراض به تبعید غیر قانونی خود دست به اعتصاب غذا زده و خواستار انتقال به بند سیاسی شده است ما تعدادی از زندانیان سیاسی رجایی شهر ضمن اعتراض شدید به این عمل خود سرانه و غیر قانونی با ابراز نگرانی از وضعیت وخیم روحی و جسمی بهنام خواستار باز گرداندن فوری بهنام ابراهیم زاده و دیگر زندانیان سیاسی از جمله شهرام چنیان و مهدی فراهی شاندیز به بند سیاسی می باشیم.
از مردم آزادیخواه و نهاد های مدافع حقوق انسانی می خواهیم از هر طریق ممکن به این نقض قانون اعتراض کرده و در باز گرداند وی به حکومت جمهوری اسلامی فشار اورند.
(جمعى از زندانيان)
حشمت اله طبرزدی، شاهرخ زمانی، وحید اصغری، رسول بداغی، خالد حردانی، صالح کهندل، رضا منفرد، اسدالله هادی، محمد امیر خیزی، علی سلام پور، ابراهیم پولادوند، سعید ماسوری، محمدعلی منصوری، افشین حیرتیان.
۲۷ مرداد ماه ١٣۹٤
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ملاقات با آقای احمد شهید در استکهلم
شکایت از جمهوری اسلامی ایران
شاکی: نهاد کودکان مقومند
موضوع: وضعیت بهنام ابراهیم زاده
بهنام ابراهیم زاده به دنبال حمله نیروهای ویژه امنیتی جمهوری اسلامی به بند ۳۵۰ زندان اوین در تاریخ بیست و هشتم فروردین ماه و ضرب و شتم بی سابقه زندانیان سیاسی در این بند، همراه تعدادی از زندانیان سیاسی بند ٣٥٠ به انفرادی های ٢٤٠ منتقل شد. سپس در یازده اردیبهشت به ٣٥٠ بازگردانده شد و بعد از دو روز مجددا به سلول انفرادی ٢٠٩ منتقل شد. از این تاریخ خبری از وی در دست نیست!
بهنام ابراهیم زاده (اسعد)٬ ٣٤ ساله٬ فعال کارگری و مدافع حقوق کودکان زندانی سیاسی در بند در زندان اوین است. فرزند سیزده ساله او٬ نیما ابراهیم زاده بعلت ابتلا به بیماری سرطان در بیمارستان محک تهران بستری است.
بهنام٬ در یازده اردیبهشت ١٣۸۸ بجرم شرکت در مراسم اول ماه مه دستگیر و پس از مدتی آزاد شد. سیزده ماه بعد٬ در ۲۲ خرداد ماه ١٣۸۹ در پارک لاله تهران دستگیر و بشدت کتک زده شد٬ بطوری که قفسه سینه اش شکست و با وضعیت وخیم جسمی به بند مخوف ۲۰۹ اوین منتقل شد. چهار ماه تحت شدیدترین شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفت. قفسه سینه٬ پای چپ و گوش چپ او دچار آسیبهای جدی گردید. جلادان اوین از او میخواستند٬ در مصاحبه تلویزیونی علیه خودش اعتراف کند.
بهنام مطلقا نپذیرفت و در اعتراض به رفتارهای وحشیانه بازجویان و شکنجه گران٬ دست به اعتصاب غذا زد. پس از پانزده روز اعتصاب غذا٬ او را به بند ٣٥۰ زندان اوین منتقل کردند. او در این مدت از حق ملاقات و تماس تلفنی با خانواده٬ همسر و فرزندش محروم بود.
وی پس از ماهها بلاتکلیفی در دادگاهی به ریاست قاضی صلواتی معروف به قاضی مرگ٬ بدون امکان دفاع از خود و بدون اینکه وکیل مدافعش امکان دفاع از پرونده موکل خود را داشته باشد٬ به جرم واهی فعالیت علیه امنیت کشور٬ به ۲۰ سال زندان و ده سال تبعید و محرومیت داٸم از هر نوع فعالیت اجتماعی محکوم گردید.
در نتیجه اعتراضات بین المللی و شکایت به مجامع حقوقی٬ پرونده به شعبه دیگری ارجاع گردید و حکم او به پنج سال حبس کاهش داده شد. این حکم قطعی نشد و او بدون حکم قطعی به زندان بازگردانده شد.
در این مدت خانواده بهنام٬ همسر و فرزندش٬ مداوما تحت آزار و فشارهای امنیتی قرار داشتند. برای هربار ملاقات٬ باید طی دوازده ساعت سفر به تهران٬ فقط ۲٥ دقیقه ملاقات کابینی با او میداشتند. در این حین٬ نیما پسر وی به سرطان مبتلا و در بیمارستان محک بستری گردید.
بهنام در وضعیت فوق العاده دشواری قرار گرفت. سرانجام با وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی اجازه مرخصی کوتاه مدت به او داده شد تا بتواند چند روزی کنار فرزند بیمار و بستری اش باشد.
مرخصی کوتاه مدت نیما به اتمام رسید. مسٸولین زندان با تمدید مرخصی اش موافقت نکردند و او مجددا به زندان بازگردانده شد. بهنام ابراهیم زاده در راه بازگشت به زندان٬ در پیامی ویدیویی گفت:
“علیرغم میل خودم به زندان برمیگردم٬ به زندانی که سلالها پشت میله های آن٬ بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشم! جرمم دفاع از حرمت انسانها و انسانیت بوده است! جرمم٬ دفاع از هم بندانی بوده است که هم سرنوشت من بوده اند. کارگرانی که ماهها دستمزد ناچیزشان پرداخت نشده است. جرم من دفاع از کودکانی بوده است که در گوشه و کنار شهرها سقفی بر سر نداشته اند. جرم من دفاع از زنانی بوده است که میخواهند زندگی انسانی داشته باشند. من باید برای جرمی که مرتکب نشده ام هزینه سنگینی پرداخت کنم. باید سالها پشت میله های زندان مورد اذیت و آزار قرار بگیرم! این خیلی ناحق است که به زندان برگردم!؟
باید فرزند بیمارم٬ که درگیر بیماری لعنتی سرطان است را تنها بگذارم. همسرم که چند سال است به تنهایی٬ هم پدری کرده٬ هم مادری کرده و هم ۲٤ ساعته مراقبت از فرزندمان که در بیمارستان بستری است را انجام داده را هم مجددا تنها بگذارم.
من از همه وجدانهای آگاه و بیدار میخواهم که من و خانواده مرا تنها نگذارند. در این سالها مورد محبت و مهربانی انسانهای زیادی در سراسر دنیا قرار گرفته ایم.
سوال من از جهانیان این است: آیا دفاع از خود٬ دفاع از کارگران باید منجر به زندان و سلب آزادی و آزار خانواده ام بشود!؟ من دلتنگ همسرم و فرزندم نیما هستم. . .”