شانزده سال پیش٬ در ١۹۹۹ با تلاش و پیگیری صدها فعال جنبش لغو کار کودکان٬ به ابتکار و تلاش مستمر (کایلایش ساتیراتی)، از فعالین برجسته لغو کار مزدی کودکان٬ راهپیمایی سراسری از پاکستان شروع شد و به ژنو ختم شد و شانزده کودک به نمایندگی از سیصد کودکی که در این راهپیمایی هشتصد هزار کیلومتری شرکت کرده بودند در صحن علنی سازمان جهانی کار (آی ال او) با شعار دیگر استثمار بس است حضور یافتند و قطعنامه ای در لغو کارهای سخت و زیان آور برای کودکان به تصویب سازمان جهانی کار رساندند. این روز نتیجه تلاش به یاد ماندنی٬ ارزشمند و گرامی این مبارزین است. این دستاورد٬ حاصل تلاش تحسن برانگیز و غرورآفرین آنان است. حاصل کارهیچ دولتی نیست.
پدیده ای به نام کار کودکان در عصر ما٬ ریشه اش در کارمزدی است. هرجا سرمایه و سرمایه دار برایش میسر و ممکن باشد٬ مرز سنی کار مزدی را عقب میکشد و کودکان را هم بعنوان کارگران خردسال استثمار میکند. پدیده کار حرفه ای کودکان٬ نسبت مستقیم با نابرابری و تبعیض اقتصادی در جامعه دارد. هر کجا کار کودک رایج است٬ بالای سرش یک حکومت دیکتاتوری وحشی ایستاده است. هر جا آزادی و رفاه نسبی در جامعه هست٬ کارمزدی کودکان کمتر و یا بسیار مخفی تر است.
جنگیدن برای متوقف کردن کار حرفه ای کودکان بخشی جدا ناپذیر از جنبش آزایخواهی و برابری طلبی کارگری است. نمونه ای از تمدن و ارتقا سطح آگاهی هر جامعه است.
چرا این مبارزه طولانی است؟ همانطور که مبارزه برای استثمار دارد کشدار و طولانی میشود. حقیقتا نظام سرمایه داری بیخودی دارد به حیات خود ادامه میدهد. سالها پیش بشریت باید خود را از شرش خلاص میکرد. اما منطق سود کار خودش را می کند. هرچه این مبارزه دیر فرجام تر باشد٬ لطمات و خساراتش بطور حیرت انگیزی بیشتر و بیشتر میشود. به اندازه اول ماه مه هایی که با خواست لغو کارمزدی برگزار میشود٬ دوازده ژوئن ها هم برگزار میشود.
مبارزه برای لغو کار کودکان در موقعیت اعتراضی بیشتری نسبت به قبل قرار دارد. لغو کار کودکان واقعا همین حالا ممکن است. میتوان این میدان را از سرمایه داری گرفت و کودکان را نجات داد!
کامنتی که در یکی از صفحات اینترنتی منتشر شده بود:
“چگونه لغو کار کودک همین امروز ممکن است؟ اگر همین امروز ممکن است پس چرا نمی رویم این کار کودک را لغو کنیم؟ لغو کار کودک همین امروز ممکن نیست. کار کودک در مناسبات نابرابر اقتصادی٬ اجتماعی ــ سیاسی جامعه طبقاتی و بطور ویژه نظام سرمایه داری ریشه دارد. پس تا زمانی که این مناسبات به حیات خود ادامه میدهند، کار کودک نیز پابرجاست.
برای لغو کار کودک٬ باید برای برچیده شدن مناسبات سرمایه داری مبارزه کنیم تا زمانی که خانواده های کارگری با بیکاری، دستمزدهای پایین و عدم امنیت شغلی روبرو هستند، چگونه می توان انتظار داشت که کودکان این خانواده ها به عرصه کار رانده نشوند. پس دوستان لغو کار کودک همین امروز ممکن نیست.”
اولین نکته این است که این قبیل دوستان همه چیز را ثابت فرض میکنند و چون کار حرفه ای کودک و نظام سرمایه داری لازم وملزوم هم هستند پس پیش شرط یکی مسبب دیگری است. کجای جهان٬ کارگر استثمار نمیشود؟ پس چرا کار کودکان مثلا در اروپای شمالی و کلا جوامع مرفه٬ یا اصلا بکلی لغو شده است و یا بمراتب کمتر از جوامع دیگر است؟ حتی نرخ بیکاری هم تاثیر مستقیم بر آن ندارد. مثلا اگر شما در نروژ یا فنلاند کارتان را از دست بدهید٬ کودک شما مدرسه و کودکستانش را از دست نمیدهد. اما همین اتفاق میتواند در ایران و بنگلادش و هند منجر به پیوستن کل خانواده به بازار کار مزدی بشود. حتی نیازی به بیکاری نان آور خانواده نیست. اینقدر سطح دستمزد پایین است که اتوماتیک باقی خانواده را به بازار کار حرفه ای میکشاند و یا بیشتر وابسته میکند. اینجا درجه رفاه جامعه تعیین کننده است.
سوال این است که ثروت و امکانات برای متوقف کردن کار کودک در این جامعه موجود هست یا نیست؟! ایران را مثال بزنیم که شناخت بیشتری از آن داریم.
به کارگران و خانواده کارگری در باره کار مزدی و حرفه ای کودکانشان چه می گوییم؟ بدون تردید میگوییم ثروت این جامعه اینقدر هست که هیچ کودکی مجبور به کار حرفه ای نشود. آنوقت میروید سراغ بی توجهی و بی مبالاتی دولت و بودجه ای که برای رفاه کودکان باید اختصاص داده شود و نمی دهد.
میروید سراغ بودجه های حیرت آور برای امور امنیتی و انتظامی و نظامی و تروریستی و جیب های گشاد آیت الله های گردن کلفت و بریز و بپاشها و ثروتهای غیر قابل باور ایادی حکومتی. وقتی چنین است. شما حق دارید که با اعتماد کامل بگویید٬ ممنوعیت کار کودکان همین حالا ممکن است! علیرغم هیولای گرانی و خط فقر و مصایب بیشمار در جامعه. توقف کار کودکان همین حالا میسر است. به این دلیل که جامعه میزان تولید ثروتش دهها هزار برابر امکاناتی است که در اختیار دارد.
این برای توقف کل کار مزدی هم صادق است. نباید فراموش کرد که میدان کار حرفه ای کودکان برای خود سرمایه دارای هم چندان قابل دفاع نیست. به همین دلیل به ظاهر٬ روی کاغذ هم که شده می پذیرد که کار کودک قانونی نیست! این را درجه پیشرفت و تمدن جامعه به سرمایه تحمیل میکند. کار کودکان ادامه می یابد اما نه قانونی و رسمی. حضور میلیونی کودکان خیابان هم به همین منوال است. سرمایه داری توجیه عملی برای آن ندارد. پس میشود به عقبش راند. باید هم همین کار را کرد.
مویی از خرس بکنی غنمیت است. کار کودکان میدانی است که میشود از بازار سود و سرمایه پس گرفت و بعنوان بخشی از حرمت جامعه به آن بازگرداند. لغو کارمزدی همین امروز ممکن است. چرا عملی نمیشود چون بقدر کافی فشار به سرمایه وارد نمیشود. نیروی کار کودکان مانند نیروی کار کارگران به بازار کار رانده میشود. منتهی مقبول و موجه نیست. سرمایه داری نمیتواند از خودش در مقابل وجدان و تمدن و دستاوردهای جامعه دفاع کند. این را درجه پیشروی مطالبات و دستاوردهای اجتماعی تعیین میکند.
غیر قانونی بودن کار کودک ولو به ظاهر٬ نباید دست کم گرفت. این حاصل یک پروسه تاریخی جنگ و درگیری طبقاتی است. سودآوری نیروی کار کارگران کودک برای سرمایه غیر قابل گذشت است.
نیروی کار کم توقع٬ ساکت٬ مطیع و محروم از همه حقوق قانونی موجود. از این بهتر برای سرمایه دار ممکن نیست. اما نیروی دیگری در جامعه هست که میخواهد دست سرمایه را از این گنج باد آورده کوتاه کند و مانع شود کودکان به نیروی کار بدل شوند. این را اگر ندیده بگیریم٬ موقعیت اعتراضی و درجه مطالبات و دستاوردهای تاکنونی را ندیده ایم و در نتیجه از دستش خواهیم داد.
وقتی گفته شود٬ توقف کار کودکان ممکن نیست! مبارزه هم برای خاتمه دادن به آن متوقف میشود. ممنوعیت آنهم زیر سوال میرود و بی مورد میشود. عیلرغم هر درجه فشار و محرومیت تحمیلی به جامعه باید با این فشار و محرومیت جنگید و عقبش زد. تسلیم پذیری بخشا از استیصال در برابر هجوم نتیجه میشود. چون نمیتوانیم عقبش بزنیم٬ پس دست از مبارزه با آن برداریم!
به مبارزه مردم با حجاب اسلامی نگاه کنید٬ تحمیل حجاب پس از سی و شش سال هنوز ممکن نشده است. این را خود جمهوری اسلامی هم اذعان دارد و مدام شکست خود را اعلام می کند.
لغو کار کودکان قطعا به مراتب بیشتر از لغو حجاب ممکن است. هیچ پشتوانه و توجیهی ندارد. سرمایه دار و کارفرما نمیتواند بگوید مذهب و دین این را گفته است. دستور الهی است٬ حتی حکم حکومتی است. هیچ جا وجاهتی ندارد. واقعا لکه ننگ است. برای همین سرمایه داری مخفی اش می کند و مخفیانه سود آوریش را تامین می کند. وقتی سرمایه در جایی که اعتراض بالاست دستش کوتاه می شود٬ نشانه این است که این ممنوعیت جدای از ضرورتش٬ امکان پذیر هم هست.
ما ذره ای از حکم توقف فوری و بیدرنگ کار کودکان نباید کوتاه بیاییم. هیچ سازشی در کار نیست. کار کودکان غیرقانونی٬ وحشیانه و غیر انسانی است. به این توحش باید خاتمه داد! همین حالا!
لازم است بار دیگر اهمیت تاریخی این روز را متذکر شد. بویژه برای ما در این مقطع باید مانند کیفرخواست علیه این توحش و بانیان آن مطرح شود. استثمار کودکان باید جرمی جنایی محسوب شود. با همین روحیه باید مقابل آن ایستاد. کار کودکان٬ کاری اجباری است به کودک و خانواده او تحمیل میشود٬ حتی اگر خود خانواده کودک برایش کاریابی کرده باشند٬ تاثیری در اصل موضوع ندارد. توقف بیدرنگ کار کودکان٬ باید شعار تعطیل ناپذیر ما باشد!*