به تمام سازمانهای کارگری و نهادهای طرفدار حقوق بشر در سراسر جهان
من بهنام ابراهیم زاده زندانی سیاسی از زندان جهنمی رجایی شهر هستم. من در یک خانواده کارگری در شهرستان اشنویه بدنیا آمده ام. زندگی ام من را از کودکی با درد و رنج کارگران و کودکان کار آشنا کرد. از همین رو از همان آغاز سنین جوانی ام به مبارزه علیه اجحافات سرمایه داری وعلیه کارگران و کودکان و برای رسیدن به جامعه ای شایسته انسان برخاستم. به خاطر همین مبارزاتم است که بهترین سالهای زندگی ام را دارم در زندان میگذارم. ٥ سال است در زندانم و زیر شکنجه های قرون وسطی سلامتی ام به خطر افتاده است. از بودن در کنار خانواده ام محروم شده ام و با وجودیکه تنها فرزندم نیما به بیماری خطرناک سرطان مبتلاست، نتوانسته ام کنارش باشم. در زندان نیز بخاطر انواع بیماریهایی که زیر فشار و شکنجه ممتد بر من وارد شده به انواع بیماری ها مبتلا شده ام، و حتی از حق درمان محرومم و درد میکشم. اما من ایستاده ام و بعنوان یک مدافع حقوق کارگر، حقوق کودک، حقوق بشر و حقوق همه انسانها بر خواستهایم پای میفشارم.
من ٢٢ خرداد ٨٩ دستگیر شدم و ابتدا به من ٢٠ سال حکم داده شد. با اعتراض من و خانواده ام و حمایت های وسیعی که از سوی هم طبقه ای هایم در ایران و در سراسر جهان از من شد، این حکم به ٥ سال کاهش یافت. در زندان مرتب مرا زیر اذیت و آزار قرار دادند. از جمله در جریان حمله به بند ٣٥٠ اوین در ٢٨ فروردین ٩٣، معروف به پنجشنبه سیاه، من و تعدادی از زندانیان دیگر زیر ضرب و شتم شدیدی قرار گرفتیم و ما را به انفرادی ٢٤٠ انتقال دادند. بعد هم دوباره به انفرادی ٢٠٩ اوین من را بردند. آسیب های بسیاری دیدم. در جریان این حمله برای من پرونده سازی جدیدی کردند. به من اتهام اجتماع و تبانی در درون زندان را زدند. من را تحت عنوان تماس با احمد شهید و ارتباط با سازمان مجاهدین خلق محکوم کردند. و من همانموقع اعلام کردم که اینها چیزی جز پاپوش دوزی نیست. اعلام کردم که من نه در گذشته و نه در زندان ارتباطی با جریان سازمان مجاهدین خلق نداشته و ندارم و این اتهامات را شدیدا تکذیب کردم. همه نوشته های من چه در خارج از زندان و چه در داخل زندان به روشنی نشان میدهد که من یک فعال دفاع از حقوق بشر هستم و ربطی به جریان مجاهدین خلق ندارم. این پرونده سازی ها و محاکمه های کذایی تماما فرمایشی و ناعادلانه بودن آنها را نشان میدهد.
اینان تصمیم خود را گرفته اند. با این اتهامات واهی من را دادگاهی کرده و علیرغم اینکه حکم ٥ سال زندانم به پایان رسید دوباره من را با حکم جدیدی به هفت سال و ده ماه و پانزده روز حبس محکوم کرده اند. به من فشار میاورند که من را از مبارزاتم پشیمان کنند. اما من بهنام ابراهیم زاده به عنوان یک کارگر معترض و یک انسان نه تنها از اعتراضاتم به بیحقوقی های ضد بشری در جامعه پشیمان نیستم، بلکه آنچه در زندان دیده و تجربه کرده ام بیشتر بر حقانیت مبارازتم و ایستادگی بر روی خواستهایم تاکید گذاشته است.
من فقط از فرزندم نیما که در طول این سالها دور از پدرش و کانون شاد خانواده با بیماری وحشتناک سرطان دست و پنجه نرم میکند عذر میخواهم. از نیمای عزیزم عذر میخواهم که مجبور شدم انتخاب مهلکی بکنم و ناگزیر به جای انتخاب در کنارش بودن، مبارزه برای نجات جان همه نیماها و کودکان کار و انسانها را انتخاب کردم. ولی نیما فرزند من است. و میدانم که من را درک میکند و من را خواهد بخشید. و از این بابت دلم گرم است و شادمانم.
اینها برای فشار آوردن به من از هیچ کاری فروگذار نکرده اند. من را به انفرادی بردند. من را از میان زندانیان سیاسی دور کردند و در کنار زندانیان خطرناک گذاشتند. و مرتب مورد تهدید جانی قرار گرفتم . دارو و درمان را از من بریدند. و… اما خودشان هم میدانند که این فشار ها راه به جایی نمیبرد. و من بهنام ابراهیم زاده امروز نه تنها مدافع حقوق کارگر و حقوق کودک، بلکه مدافع حقوق تمامی زندانیان در بند، زندانی سیاسی و زندانیان عادی در زندانها هستم. من یک انسان و مدافع حقوق انسانها هستم.
من این شرح حال را برایتان نوشتم ، تا صدای اعتراضم را به گوش همگان برسانم و انتظارم اینست که از خواستهایم و از مبارزاتم حمایت کنید. خانواده ام را تنها نگذارید و حامی آنها باشید. به هر شکلی که میتوانید فشار بیاورید که من و همه بهنام ها از زندان آزاد شوند. فشار بیاورید که این بساط ناعادلانه دادگاههایشان را جمع کنند. فشار بیاورید که همه کارگران زندانی و زندانیان سیاسی آزاد شوند. من به حکم هفت سال و ده ماه زندانم اعتراض دارم. من را وسیعا حمایت کنید.
تاریخ: ٢٠ شهریور ٩٤