شاهرخ زمانی، زندانی سیاسی و فعال کارگری در زندان رجایی شهر به طرز مشکوکی درگذشت
اگر چه این اولین بار نیست که مرگ مشکوک یک زندانی سیاسی در زندان اتفاق می افتد. اما مرگ شاهرخ را همه ناباوارنه شاهد بودند. دوستانش باور نمیکنند که شاهرخ در کمال آرامش به خواب فرو رفته باشد. و دشمنانش نیز باور نمیکنند که صبح طلوع کند و آنها از تیغ انتقادات و افشاگری های او در امان باشند. شاهرخ در زیر خاک آرام میگیرد، ولی مبارزه ای که آغاز کرد پایان نمی یابد. برای جبهه دیکتاتوری و زیر آنچه در ایران حاکم است چاره ای جز زیستن با آرمانهای شاهرخ زمانی و مبارزه برای آنها متصور نیست. او که هرگز راضی به مصالحه بر سر آرمانهایش با حاکمیت نشد که وادار به سکوتش کنند. و همواره پرچم انسانیت را برافراشته نگاه داشت. واکنون آنچه در گذشته برای اکبر محمدی، رضا محسنی، هدا صابر، ستار بهشتی، زهرا کاظمی ، محسن دکمه چی، منصور رادپور، افشین اسانلو ، علیرضا کرمی خیرآبادی در زندان رجایی شهر رخ داد، بر سر شاهرخ زمانی آمده است. ما امروز به سوگ شاهرخ زمانی خواهیم نشست و یاد عزیزش را گرامی خواهیم داشت. ما ادامه دهندگان راه شاهرخ ها هستیم. حکومت از مرگ شاهرخ شادی زودگذری خواهد داشت، فردا ادامه دهنده راهی خواهیم بود که شاهرخ رهرو آن بود و همواره به آینده ای پر از پیروزی امیدوار . به راستی یادش گرامی باد.
در زیر شعر اخوان ثالت را به یاد شاهرخ تقدیم همگان میکنیم.
نعش این شهید عزیز
روی دست ما مانده است
روی دست ما، دلم ما
چون نگاه ناباوری به جا مانده است، این پیغمبر، این سالار
این سپاهٔ را، سردار، با پیامهایش پاک
با نجابتش قدسی سرودها برای ما خوانده است
ما باین جهاد جاودان مقدس آمدیم
او فریاد میزد
هیچ شک نباید داشت، روز خوبتر فرداست
و با ماست
اما، اکنون دیریست
نعش این شهید عزیز ، روی دست ما چو حسرت دلم ما برجاست
و روزی این چنین بتر با ماست
امروز، ما شکسته ما خسته
ای شما به جای ما پیروز
این شکست و پیروزی به کامتان خوش باد
هر چه میخندید، هر چه میزنید، میبندید
هر چه میبرید، میبارید، خوش به کامتان اما
نعش این عزیز ما را هم به خاک بسپارید!
زندانیان سیاسی از دستگاه دو رجایی شهر
بهنام ابراهیم زاده، محمد زارع پیام، رسول حردانی، مسعود عرب چوبدار، حجت حاتمی، ایرج حاتمی، فرید آزموده، رضا کاهن، علی رضا فراهانی، علی مشهدی کاظمی، بهزاد فراهانی، مهدی فراهنی شاندیز