نشریه کودکان مقدمند: چرا آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی ایران رایگان نیست؟
شراره رضائی: در اصل سیام قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است: “دولتموظفاستوسايلآموزشو پرورشرايگانرا برایهمه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسايل تحصيلاتعالی را تا سر حد خودكفائی كشور به طور رايگان گسترشدهد”
با وجود این قانون، اما نه بعنوان شهریه بلکه بعناوین و بهانه های مختلف از دانش آموزان و خانواده هایشان پول می گیرند.
مسئولان آموزش و پرورش هر ساله از ممنوعیت دریافت پول توسط مدارس دولتی خبر میدهند، اما دریافت پول اجباری توسط مدارس دولتی هر سال به رسم همیشگی تبدیل شده است. پولهایی که گرفته می شود به عناوین مختلف از قبیل جمعآوری کمکهای مردمی، کلاسهای فوق برنامه، فعالیتهای کمک آموزشی، اردوهای تفریحی آموزشی و غیره در ابتدای سال تحصیلی و یا به مرور در طول دوران تحصیل از والدین درخواست میشود.
دلیل اینکه چرا با وجود قانون تحصیل رایگان اما تحصیل رایگان نیست را مسوولین آموزش و پرورش اختصاص بودجه ناچیز به اموزش و پرورش توضیح می دهند. طبق معمول همانطوریکه حقوق کارگر را سر ماه نمی پردازند به بهانه اینکه کارخانه صرف نمی کند یا تحریم هستیم یا جنگ است و غیره. بودجه اموزش و پرورش را هم نمی دهند. این در حالی است که چندین برابر این جور بودجه ها را نهادها و شخصیتهای دولتی و سرمایه داران و نظامی ها بالا می کشند. آمار فقط یک فقره اختلاس برای چند سال تحصیل رایگان بچه کفایت می کند. در کشوری چون ایران که سود سرمایه ها سرسام آور است، اما دولت سرمایه داران حاضر نیستند بخشی ولو ناچیز از سود سرمایه شان را برای افزایش دستمزد کارگر، بیمه بیکاری به کاگران بیکار و یا تامین بودجه کافی به اموزش و پرورش و تحصیل رایگان اختصاص دهند.
بعلاوه، مسئول دبیرخانه عفاف و حجاب وزارت آموزش و پرورش می گوید، ۵ درصد از بودجه آموزش و پرورش به عفاف و حجاب اختصاص می یابد. به این معنی است که بودجه ناچیزی هم که بعنوان بودجه آموزش و پرورش و تحصیل رایگان اختصاص داده می شود صرف ماموران حراست مدارس و تاسیس مساجد در مدارس و کنترل دانش آموزان و تحمیل محدودیتهای غیر انسانی از قبیل عفاف و حجاب و غیره می شود.
آمار دانشآموزان در سال تحصیلی ۹٣ نشان میدهد که در این سال ١۲ میلیون و٣۰۰ هزار دانشآموز در مقاطع تحصیلی ابتدایی و متوسطه در ١۰٥ هزار مدرسه تحصیل میکردند. که از این تعداد ١١ میلیون و ۲٣۷ هزار نفر از دانشآموزان در مدارس دولتی و یک میلیون نفر نیز در مدارس غیردولتی (انتفاعی) هستند.
مجلس و دولت شکاف طبقاتی را امري پذيرفته شده میداند. ثروتمندان تلاش می کنند و میخواهند فرزندشان را به مدرسه غير انتفاعی بفرستند. مدارسی که در تهران بالای ده ميليلون شهريه ميگيرند.
مدارس دولتی به چند نوع تقسیم شده: مدرسه عادی، نمونه دولتی، مدارس شاهد که ظاهرا شهریه رسمی نمی گیرند. اما مدارس تيزهوشان و استعدادهای درخشان که گرانترين مدرسه در ميان مدارس دولتی هستند و شهريه این دو مدرسه در دوره اول متوسطه دوميليون و ۹۰۰ هزار تومان، در دوره دوم متوسطه ٤ ميليون و ۲۰۰ هزار تومان و در پيش دانشگاهی ٤ ميليون و ۹۰۰ هزار تومان است. همچنین مدارس دولتي باکيفيت که به نوعي قرار است نخبه پرور باشند در حال شهريه گرفتن هستند آن هم مبالغی که براي بسياري از خانواده ها سنگين است. اولويت اين مدارس به بهانه نخبه پروری در اصل هدفشان درآمدزايی ست. درحالی که تعداد بسيار زيادی از نخبه های واقعی در مدارس به خاطر شهريه های سنگين از راه يابی به اين مدارس باز میمانند.
گفته میشود بیش از هفت میلیون کودک از چرخه تحصیل بازمانده اند٬ به چه دلیل؟
شراره رضائی: در حقیقت آمار واقعی از کودکان بازمانده از تحصیل در کشور وجود ندارد و مسوولان مربوط آمارهای متفاوتی ارائه می دهند اما براساس مرکز پژوهشهای مجلس (آذر ۹۰) رقم بازماندگان از تحصیل در گروه سنی ٦ تا ١۸ سال را به استناد آمار سرشماری سال ۸٥، بیش از سه میلیون نفر برآورد کرده است. این تنها آمار موجود و البته آخرین آمار رسمی و قدیمی در این حوزه محسوب میشود. این در حالی است که نهضت سوادآموزی نیز اعلام کرده که از سال ۸٥ تاکنون بیش از یک میلیون کودک دیگر به این آمار افزوده شده است. پس با این احتساب این آمار حدود ٤ میلیون کودک بازمانده از تحصیل داریم. از سویی با استناد به آمار ۹ميليون و ۸۰۰ هزار نفری بیسوادان كشور میتوان گفت كه نيمی از اين تعداد، كودكان محروم از تحصيل هستند.
در واقع بازماندگی از تحصیل مانند هر آسیبهای اجتماعی دیگری؛ خود ناشی از علل و زنجیرهای از دلایل است و در نهایت نیز به بازتولید آسیبهای دیگری منجر میشود، اما از جمله عللی که میتوان بازماندگان از تحصیل را ناشی از آن دانست، شامل: مهترین آن مشکلات اقتصادی و مطالبه پول و شهریه از دانشآموزان در مدارس دولتی، نگاههای جنسیتی و عدم اهمیت به تحصیل دختران، طلاق والدین، بیکاری، مهاجرت، اشتغال کودکان در سنین کم (کودکان کار) که مجبور هستند نقش نان آور خانواده را ایفا کنند و دلالیل دیگری هم دخیل است.
فوری و اضطراری چگونه می شود با مشکل سوء تغذیه کودکان در مدارس مقابله کرد؟
شراره رضائی: اولا سوءتغذیه کودکان ریشه عمیق تر اقتصادی و اجتماعی دارد. وقتی اکثریت کارگران و حقوق بگیران جزء و زحمتکشان جامعه زیر خط فقراند، سوءتغذیه کودکان امری قطعی است. حالا تصور کنید خانواده کارگر و زحمتکشی که بیکاراند انوقت دیگر کار از سوء تغذیه هم می گذرد. بنابراین فقر و بیکاری و دستمزد ناچیز و گرانی و تورم و غیره همه عامل مریضی و مرگ و میر کودکان، رشد ناکافی جسمانی، اختلالات یادگیری و کم هوشی و یا مشکلات حافظه ای و بسیاری از مشکلات دیگر را به همراه دارد. با وجود این مدارس می توانست کمک کند که کودکان گرسنه حداقل بتوانند سر کلاس دوام بیاورند. در بیشتر کشورهای دنیا کودکان و دانش آموران در مدارس ناهار می خورند. اما در ایران نه تنها از ناهار خبری نیست، حتی دریغ از یک بیسکویت یا یک لیوان شیر.
اینکه چگونه میتوان با مشکل سوء تغذیه کودکان مقابله کرد، امری اجتماعی و یک وظیفه فوری کل جامعه است. وظیفه طبقه کارگر و مردم زحمتکش است که با فقر و گرسنگی مقابله کنند و وظیفه خانواده دانش اموزان و کودکان است که بخواهند در مدارس سیستم تغذیه و ناهارخوری دایر گردد. این کار را خود دولت و اموزش و پرورش نخواهد کرد. نه تنها این کار را نمی کنند بلکه از سفره و جیب خالی مردم زحمتکش هم مخارج مدارس را تامین می کنند و عملا بودجه و مخارج تحصیل کودکان را برعهده و گرده زحمتکشان قرار می دهند.
وضعیت ایمنی در مدارس یک مشغله جدی خانواده هاست. در این باره چه میتوان کرد؟
شراره رضائی: در همه جای دنیا مدارس امن ترین محل و با استاندارد بالای امنیت نسبت به همه جای دیگر کار و زندگی است. اما در ایران می بینیم که هر سال تعداد زیادی کودکان قربانی محیط ناامن مدارس می شوند. کودکان یا از گرما بیمار می شوند و یا از سرما طعمه حریق بخاری های نفت سوز بسیار فرسوده و عقبمانده می گردند. علاوه بر این ها از بسیار لحاظ دیگر مدارس محیط ناامنی برای کودکان بخصوص دختران است. تهدید به کم کردن نمره ی انضباطی و یا تحقیر و سرزنش و کنترل دانش اموزان از طرف حراست مدارس و گروه های عفاف و حجاب و غیره همگی از عوامل ناامن کردن مدارس برای کودکان هستند. در حالی که مدارس علاوه بر محیط امن و شاد در واقع خانه دوم کودکان و نوجوانان و جوانان است.
تضمین اینکه مدارس محیط شاد و امنی برای کودکان باشد این است که :
اولا، ساختمان مدارس بلحاظ سیستم امنیتی کاملا مجهز باشد. سیستم محافظت از گرما و سرما باید دارای استاندارد بالایی باشد. بعلاوه، هر گونه تهدید و تحقیر کودکان و یا تحمیل محدودیت تحت عنوان رعایت عفاف و حجاب باید ممنوع باشد. مدارس مهد آموزش آزادی و انسانیت و حفظ حرمت انسان است. محل رشد خلاقیتهای فکری است. محل رشد سالم کودکان بعنوان انسان های آزاد و با اعتماد بنفس و خلاق و آگاه به علوم و پیشرفتهای جوامع بشری است.
اما متاسفانه می بینیم که مدارس در ایران بجای تامین آزاد اندیشی و مدرنیسم و انساندوستی ، مروج خرافات مذهبی، تحقیر و تبعیض و جداسازی انسان از همان اوان کودکی و نوجوانی است. این نوع رفتار با کودک و جوان ونوجوان نه تنها با معیارهای انسانی جهان امروز مغایر است و اساسا جرم است. سیستم اموزش و پرورش در جمهوری اسلامی سیستمی است که بخشی از جرایم این رژیم نسبت به انسان را به اجرا در می اورد. به این اعتبار مثل بقیه نهادهای جمهوری اسلامی، سیستمی مجرم است. باید جامعه و خانواده ها و تشکل های کارگری و مدنی و کل جامعه علیه این سیستم اموزش و پرورش که از هر لحاظ برای کودکان و دانش آموزان ناامن است، عکس العمل جدی نشان دهد. سیستم اموزش و پرورش پیشرفته و مترقی و سالم و امن یکی از مطالبات مهم کارگران و زحمتکشان که اکثریت خانواده ی دانش آموزان را تشکیل می دهند، و همه انسان های آزادیخواه است.
٥ـ وزارت آموزش و پرورش میگوید با کسری بودجه ٥ هزار میلیارد تومانی روبروست. چرا وضعیت چنین است؟
شراره رضائی: – مساله کسری بودجه و اینکه پول نیست و یا در جنگ هستیم و یا محاصره اقتصادی و تحریم شدیم و غیره بهانه هایی است که جمهوری اسلامی از آن کم نمی آورد. هر بار به بهانه ای از زیر بار مسوولیتهای جامعه شانه خالی می کند. زمانی که در دوره احمدی نژاد درآمد نفت چند برابر سابق شده بود، نیامدند بگویند پول اضافی آوردیم و میخواهیم خرج آموزش و پرورش یا بیمه بیکاری و غیره کنیم. برای مردم فرقی نمی کند چه زمانی پول از سر و کولشان بالا می رود یا زمانی که به قول خودشان کم می آورند، کم ترین هزینه شان مسایل رفاهی و اموزش و پرورش و درمان و غیره است. برای دولت و سرمایه دارن مهم این است که سود سرمایه هایشان کم نشود. و این ممکن نیست مگر اینکه کار ارزان باشد و دستمزد ناچیز و از زیر بار مسوولیتهای جامعه از قبیل آموزش و پرورش و درمان و مسکن سالم و رفاهیات مردم شانه خالی کنند. طرح مساله ی کسری بودجه هم به این سیاست کمک می کند. این ها به مردم دروغ می گویند. کیست که نداند، بودجه ی دستگاه های گوناگون نظامی و امنیتی و جاسوسی هیچ وقت کم نمی آورد. بودجه کلانی صرف تحمیق و دم و دستگاه های تبلیغ خرافات می شود. به سازمان های تروریستی داخلی و خارجی بودجه های کلان اختصاص داده می شود. به همه ی این ها دزدی و فساد و اختلاس از همین بودجه کذایی را هم اضافه کنید. هر سال می گویند کسری بودجه دارند اما از همین بودجه “کم و کسر” چند و چندین هزار میلیارد حیف و میل و میان نهادها و روسای دولت و غیره دست به دست می شود…
بنا بر این مشکل در کسری بودجه نیست در حیف و میل و بالا کشیدن آن است. این ها به مردم دروغ می گویند تا بی مسوولیتهایشان در قبال جامعه را توجیه کنند. درآمدهای حاصله از ثروت اقتصادی و تولیدی دست رنج طبقه کارگر را در اختیار دارند و به زور تصرف کرده اند اما در قبال جامعه هیچ حسابی پس نمی دهند و مسوولیتی برعهده نمی گیرند. زمانی کارگران و زحمتکشان خود صاحب ثروت جامعه و تولیدات ناشی از کار و زحمت خود شوند، انوقت خواهیم دید که این کشور و جامعه چه ظرفیت عظیمی برای تامین رفاه و خوشبختی شهروندان را دارد، که آموزش و پرورش و بهداشت و درمان رایگان یکی از آن ها است.
مشخصه یک آموزش و پرورش شاد٬ انسانی و سکولار و مدرن چه هست؟
شراره رضائی: مشخصه ی یک اموزش و پرورش مدرن و انسانی را لازم نیست من از ذهن و تصورات خودم در بیاورم و توصیف کنم. کافی است یک فیلم کوتاه چند دقیقه ای از یک روز کار و زندگی در مدارس کشورهای متمدن و مترقی دنیای امروز را در مدارس ایران به دانش آموزان نشان دهند. نشان دهند که آموزش و پرورش از مهد کودک تا ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان و برای دختر و پسر چگونه است. از آموزش و پرورش رایگان تا امکانات بسیار مدرن و امنیت کامل و تغذیه رایگان در مدارس و تا محیط سالم و شاد و رابطه انسانی معلم و شاگرد و دختران و پسران دانش آموز با همدیگر و محتوای مدرن و پیشرفته کتابهای درسی و وسایل کمک آموزشی از قبیل هر دانش آموز یک لپ تاپ و ازمایشگاه ها و امکانات ورزشی و تفریحی و غیره…
این ها نشانه ی یک آموزش و پرورش شاد و انسانی و سکولار و مدرن هستند که هم اکنون خوشبختانه در بخش هایی از جهان انسان های کارگر و زحمتکش و ازادیخواه برای فرزندان خود بوجود آورده اند. این ها دستاوردهایی است که به دست آمده اند و دولت و سرمایه دارن مجبور شده اند از بخشی از سود سرمایه هایشان بگذرند و بعنوان مالیات به این امور اجتماعی اختصاص دهند. مردم این کشورها به کم تر از این ها رضایت نمی دهند.
این را مقایسه کنید با ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی که نه تنها آموزش و پرورش عملا رایگان نیست، نه تنها تغذیه در مدارس نیست، نه تنها آموزش مترقی و پیشرفته و سکولار نیست و آلوده به خرافات شرعی و مذهبی است، بلکه قوانین ارتجاعی مذهب و شرع زندگی و رفتار کودکان هم را تحت کنترل خود گرفته است. مدام و هر لحظه در زندگی و رفتار حتی کودکان دخالت می کنند. دختران و پسران را از همدیگر جدا کرده اند و قوانین تبعیض و آپارتاید جنسی را در زندگی فرزندان جامعه جاری نموده اند.
اما مردم ایران همچون مردم کشورهای اروپایی و امریکایی و کودکان ایران همچون کودکان این ممالک حق دارند از ازادی و رفاه و خوشبختی بهرمند باشند. آموزش و پرورش سالم و مدرن و شاد و انسانی تنها یکی از خواستها و آرزوهای مردم است. و این را جز با مبارزه و تلاش انسانی کارگران و زحمتکشان و مردم آزادیخواه و برابری طلب نمیتوان بدست آورد.*