نهاد کودکان مقدمند مداوما تاکید دارد که کودک ملیت و قومیت ندارد. این همه تاکید برای چیست؟
کریم شاه محمدی: با تشکر از شما و خسته نباشید! سوالی که مطرح کرده اید مهم است. دعواهایی که ساخته اند ربطی به کودک ندارد. این همه تاکیدات ما برای این است، چرا که هویت ملی و قومی ساختگی است. چونکه کودک بدون هیچگونه اختیاری و انتخابی اولین قربانیان جنگهای خانمان سوز ملی و قومی است. چونکه حقوق جهانشمول کودک در این ملاحظات و مرز تراشی های ملی پایمال می شود و در پایه و اساس هم عِرق ملی و قومی افکار و تمایلی بشدت عقب مانده و مخرب است که با اصالت انسانی و حقوق جهانشمول کودکان مغایر است.
کودک بدون اینکه در سرنوشت خویش اختیاری داشته باشد، یا انتخابی کرده باشد بدون هیچ نوع تعصب ملی، مذهبی و نژادی در یک نقطه ای از جهان متولد میشود. فکر کنم در هر جا کودکی که متولد می شود چنین اصطلاح مشترکی به زبان آورده می شود “کودکمان یا کودکشان به دنیا آمد” البته اگر شانس بیاورد که چشمانش را در این دنیای نابرابر بگشاید. در هر ثانیه یک یا دو کودک جان می بازد، آنهم نه اینکه تصادفی یا از مقدرات آسمانی باشد، بلکه روی همین زمین موجود بنا به مشکلات اقتصادی و اجتماعی، جنگهای خانمانسوز و آوارگی این اجازه را به کودکان ما نمی دهد که حتی چشمانشان را در این دنیا بگشایند.
در جواب سوال شما در مورد کودکانی صحبت خواهیم کرد که اولا شانس آورده اند زنده بمانند و دوم اینکه در یکی از نقاط دنیا یا کشوری در کنار همدیگر با زبانهای مختلف زندگی می کنند. و از این زبان بیچاره که وسیله ارتباط اجتماعی بیش نیست و از خون و ژنتیگ هیچ بنی بشری هم سرچشمه نگرفته بلکه یک وسیله قابل تغیر و تکامل همیشگی است مثل هر پدیده دیگر، ولی هویتهای ملی، قبیله ای و مذهبی ساخته اند و در قرن بیست و یکم هم که پیشرفت علم و تکنولوژی به اوج خود رسیده است، نسبیت فرهنگی هم به آن اضافه کرده اند و تحت “فرهنگ خودشان” یک هویت دیگر هم تراشیده اند. بله چنین سیستم و حکومتهای موجود دستجات و گروههای مذهبی و قومی و قبیله ای ساخته اند و انسانها را بجان هم انداخته اند و کودکان ما بی ربط به این تعصبات کور و عقب مانده، قوربانی می شوند.
به نظرم جا دارد اینجا اشاره ای به یک نکته داشته باشم. آنهم ستم ملی می باشد. من بر این باور هستم که هر منطقه ای یا هر مردمی حق دارند با زبان مادری خود بخوانند و بنویسند و به مدرسه بروند. یقین هم دارم که اگر ستم ملی مسئله بشود، راه حل درست این است که ملت تحت ستم” طی یک رفراندوم با مراجعه به آرای مردم تحط ستم آن منطقه جدا بشوند، که هیچ نوع خونریزی به بار نیاید. ولی در این دو دهه اخیر استقلال کشورهای جدا شده از شوروی سابق گرفته تا خودگردانی کردستان عراق، به گفته شاهدان عینی که در آنجا زندگی کرده اند آنرا بیشتر از هر وقتی ثابت کرده است که همین کشورهای مستقل با زبان خودی دارند اکثریت مردم کشور “خودی” را استثمار می کنند.
چند تا از دوستانی که هم کار من هستند و از ازبکستان، ترکمنستان و غیره آمده اند چنین می گویند. از موقعی که رئیس جمهور “خودی” که با زبان خودمان صحبت می کند و بیست سال هم هست که بر مصدر قدرت نشسته است ولی هیچ که تغیری در زندگی مردم به وجود نیاورده است بلکه بیشتر از شصت در صد مردم مجبور هستند که سرازیر بازار کار در روسیه بشوند. منظورم این است وقتی که از ستم ملی نجات پیدا می کنید که با زبان خودت صحبت بکنید هنوز مشکلات اساسی سر جای خودش برای اکثریت مردم هست و فقط سرمایه داران خودی هست که به نان و نوایی می رسند و بازار و دکانشان گرم خواهد شد. و اگر نه اکثر کودکان در همان جامعه زبان “خودی” بی حقوق هستند. به همین خاطر و به نظرم به درست ما از دست آوردهایی دفاع کرده و صحبت می کنیم که طی مبارزات بشر متمدن و کودک دوست به دست آمده است که برای بهبود هر چه بیشتر شرایط زندگی کودکان مبارزه می کنند. در بعضی از کشورهای اروپایی مانند سوئد تا حدی استاندارد واحدی برای بهبود شرایط زندگی کودکان در نظر گرفته شده است و اجرا می شود. ما برای بهبود شرایط زندگی کودکان و علیه سیاستهای نسبیت فرهنگی و عِرق و تمایلات عقب مانده ملی، قومی و مذهبی مبارزه می کنیم و بر حقوق جهانشمول کودک پافشاری می کنیم.
هویت کودک چه می شود؟ آیا کودک هویت ملی هم ندارد؟ در جای که متولد شده فرهنگ و آداب و رسومی هست، اینها هم هویت نمی شود؟
کریم شاه محمدی:به نظرم هویت کودک، جهانشمول است، مرزی را نمی شناسد، چونکه هیچ اختیار و هیچ انتخابی در به وجود آوردن این مرزهای ملی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نژادی و جغرافیایی نداشته است. و به همین دلیل کودکی که در هر نقطه ای از این دنیا متولد می شود، شهروند متساوی الحقوق آن جامعه است. کودک فارس، کرد، ترک، عرب، افغان و غیره نداریم. کودک با هر زبانی صحبت بکند کودک است و ربطی با هویت ملی و جنگهای ملی ندارد و کودک باید از این تخاصمات و تعصبات کور ملی و مذهبی دور و برحذر باشد.
ببینید هر کودکی که در هر نقطه ای از این دنیا متولد می شود حتمی طبق فرهنگ و آداب و رسومی که در آن خانواده یا بهتر می توان گفت آن محیطی که زندگی می کند بار می آید و یاد می گیرد و جزء نرم زندگی کودک می شود. بنابر این کودک اینجا هم هیچ اختیاری ندارد بلکه طبق آداب و رسومی که هست زندگی می کند و به آن عادت می گیرد و بعضا از آن خوشش می آید و دوستش دارد و با زندگیشان عجین می شود. ولی همینکه کودک با اینترنت، تلویزیون و مدیای اجتماعی آشنایی پیدا می کند چنین روش زندگی متحول می شود و این رسم و رسوم خودی هم متحول می شود. بنابراین چنین هویت خودی هم برای کودک بی معنا است. کودکی که بگذارند دسترسی به مدیای اجتماعی در سطح جهان داشته باشد حتما آهنگهای دیگر، رقصهای دیگر، زبانهای دیگر و در کل روش زندگی دیگر را می آموزد و در چهارچوبه فرهنگ خودی نمی ماند. به درست می گویند دنیا شبیه یک دهکده جهانی شده است، پیشرف علم و تکنولوژی و مدیای اجتماعی چنین موقعیتی را میسر کرده است و انسانها را از چهار چوب تنگ محلی بیرون آورده است. ولی با این وصف سیاست طبقات دارا این است که برای رسیدن به اهدافش از کشیدن مرزهای تو در تو از جمله نسبیت فرهنگی دست بر نمی دارد. تلاش می کنند همین آداب و رسوم را بسته بندی و ازلی ز ابدی اعلام کنند و از آن تابو بسازند تا با این وسیله جلو اتحاد مردم را علیه نظامشان بگیرند. بنابر این به نظر من این عِرق نسبیت فرهنگی، این رسم و رسوم هم هویت کودک نیست.
خوب پس با این تعاریفی که شما دارید، اصلا هویت کودک در چیست؟ مثلا اشتباه است بگوئیم کودکان فارس، ترک،عرب، کرد و غیره.
کریم شاه محمدی: همانطور که در بالا اشاره کردم هویت کودک جهانشمول است و بی مرز، چونکه حقوق کودک جهانشمول است. در جواب این سوال که آیا اشتباه است بگوئیم کودکان فارس، ترک، کرد، عرب و غیره؟ بستگی دارد که چه کسی این حرف را می زند خوب معلوم است یک ناسیونالیست این اسامی را به کودکانش حقنه می کند و در تبلیغاتش رو به جامعه در بوق و کرنا می کند و اگر نه چگونه می تواند ” ملت خودش” را متعصب بار بیاورد آنهم برای مقاصد خودش و یک نژادپرست هم همینطور این حربه را لازم دارند که کودکان را که از جایی به جایی دیگر مهاجرت کرده اند همیشه بیگانه و این شکافها را پر نشده اعلام کند و از این اسم گذاریها استفاده کند برای مقاصد و اهدافی که دارند.
ولی منی که حقوق کودک را جهانی می دانم و برای این امر مبارزه می کنم که هر کودکی در هر جایی به دنیا می آید و یا مجبورا به جاهای دیگری مهاجرت میکند، از این کلمات استفاده کنم کلمه رایجی را به کار می برم که می گویند زبان مادری و آنهم زمانی که می خواهد و لازم دارد زبان مادریش را یاد بگیرد و بس و اگر نه هیچ دلیلی ندارد که کودکان را با ملیتش صدا زد. چونکه کودک با هر زبانی صحبت کند و از هر کجا آمده باشد، کودک است و محل جغرافیای تولد کودک هیچ برتری خاصی بر دیگری ندارد.
مقوله کشور جدا از ملیت است. انتساب کودک به کشوری که آنجا هم متولد شده است هم اشتباه است؟ مثلا بگوئیم کودک ایرانی، عراقی و آمریکایی …؟
کریم شاه محمدی:
بله به نظرم مقوله کشور به یک معنا جدا از مقوله ملیت است آنهم به این معنا که در چهارچوب یک کشور چند “ملیت” با زبانهای متفاوت در کنار همدیگر زندگی می کنند. مثلا در کشور ایران چند زبان و چندین لهجه متفاوت وجود دارد مانند زبان فارسی، عربی، ترکی و کردی. و غیره. به نظرم اینجام هم چنین اصطلاحاتی ـ کودک ایرانی، عراقی و آمریکایی حرف حکومتها و کسانی که عرق کشوری برایشان می چربد. چونکه اگر دولت آمریکا نگوید کشور ما آمریکا که یکی از قدرتهای جهان است و غیره چگونه می تواند مردم آمریکا و سربازانش را برای جنگیدن آماده کند و جهان را تروریزه کند. بنابر این منفعت دولتها و کشوردارها و منافع طبقاتیشان این را می خواهد که آدمها را بسته بندی کنند.
بنا براین و اینجا هم از نظر من کودکان ایرانی، عراقی و آمریکایی نداریم ولی کودکان بالاخره در جایی متولد شده و زندگی می کنند و یا به منطقه دیگری مهاجرت می کنند. بنابراین اگر مجبور باشم اسم ببرم می گویم، زمانی در ایران زندگی کرده ام و امروز به سوئد مهاجرت کرده ام. وقتی که بگوئیم کودک ایرانی، عراقی و آمریکایی یک هویت کشوری به کودک داده ایم که کودک هیچ نوع اختیار و انتخاب مثبت یا منفی در آن نداشته است. چونکه عِرق کشوری هم چه نسبت به “کشور خودی” مثبت باشد و یا نسبت به “کشور دیگران” منفی باشد، باز هم منفی است. چونکه در پایه و اساس عِرق کشوری هم افکار و تمایل عقب مانده و مخربی است که با اصالت انسانی و حقوق جهانشمول کودکان مغایر است.*