شیدا آریاییپور
حقوقدان، پژوهشگر و
نویسنده
در حال حاضر جامعه ما از
جامعه سنتی به سوی جامعه الکترونیک در حال حرکت است به خصوص از زمان شیوع ویروس
کرونا اجرایی شدن مباحث الکترونیکی لازم و ضروری شده است. آموزش و پرورش به عنوان یک
ارگان مهم جامعه، برای مواجهه با این فرایند اجتماعی، سیاسی و فرهنگی وظایف مهمی
را به عهده دارد، تا بتواند فرهنگ قومی و مذهبی خود را حفظ نماید. در این زمینه
بهره مندی از فضاهای مجازی نیز، مبتنی بر میزان بصیرتی است که در یادگیرنده وجود
دارد. تمام هم و غم معلم، خانه و مدرسه باید این باشد که سه توانایی اساسی (فهم،
نقد و توان تصمیم گیری) در یادگیرنده شکل بگیرد. این همان “بصیرت” است که باید هدف تعلیم و تربیت
باشد.
چالشهای فضای مجازی همچون پخش
عکسهای برهنه، عدم کنترل های پدر و مادر، اعتیاد اینترنتی، گره خوردن دنیای مجازی
به واقعیت، هویت جعلی، الگوی عمومی ظهور خود برای کودکان، چاقی کودکان و نوجوانان و
غیره تبیین گشته است، که نیازمند فرهنگ سازی عمیق میباشد. باتوجه به اینکه تاکنون
زیرساختهای فرهنگ سازی مناسبی ایجاد نشده بود مواجه شدیم به شیوع کرونا و الزام
برای آموزش مجازی کودکان. مشکلات و معضلات فرهنگی و عدم آموزش و نحوه استفاده درست
از فضای مجازی از یک طرف، و فشارهای مالی که به خانواده برای تهیه حداقلهای ابزار
ورود به این فضا از طرف دیگر.
سرپرست خانواده ها مجبور به
تهیه گوشی های هوشمند و خرید بستههای اینترنتی هستند که با این افزایش قیمتها در
بسیاری از خانواده ها غیرممکن شده است. نمودار ذیل مربوط به آمار تعداد فرزندان
خانواده ها می باشد، طبق این نمودار خانواده های دارای ۴ یا ۵ فرزند را در نظر
بگیرید. سرپرست این خانوادهها میبایست برای تمام فرزندان خود گوشی هوشمند و بستههای
اینترنتی تهیه کنند که بتوانند هر صبح در کلاسهایشان به صورت همزمان حاضر شوند.
بحث میزان فشار مالی وارده به سرپرستها موضوع دیگری است که در اینجا به آن نمیپردازیم،
و سعی در بررسی به آسیبهای وارد شده به کودکان به دلیل عدم امکانات کلاسهای
مجازی داریم.
بسیاری از خانواده ها به
دلایل مطرح شده توانایی خرید امکانات ورود به فضای مجازی جهت برگزاری کلاس ها برای
کودکانشان را ندارند. می توان گفت که علاوه بر خانواده های فقیر، خانواده های
متوسط هم که تعداد فرزندان بیش از ۲ نفر دارند توانایی خرید گوشی های هوشمند در
این اوضاع افزایش قیمت ها را نخواهند داشت. در این بین آسیب های جبران ناپذیری به
ارکان خانواده به خصوص کودکان وارد می شود. زیرا کودکان نمیتوانند بسیاری از
مباحث را درک و تفهیم کنند و آنچه که می بینند عدم توانایی حضور در کلاس ها آنلاین
و عقب ماندن از بقیه دوست هایشان است.
دانشآموزان مناطق محروم، روستاها، دانشآموزان
عشایر و حاشیهنشین از گروههایی هستند که به دلیل نداشتن امکانات ضروری آموزش
آنلاین از کلاس درس مجازی جاماندهاند؛ اگر چه آموزش و پرورش برای مدیریت این
موضوع اعلام کرد، کلاسهای درس در مناطق روستایی و عشایری به شیوه حضوری برگزار میشود
تا دانشآموزان از آموزش جا نمانند اما مشخص نیست تکلیف دانشآموزان حاشیه نشین شهرها
که از قضا آنها هم به دلیل نداشتن ابزار از قافله آموزش مجازی جا ماندهاند چه میشود؟
در کنار جا ماندن دانشآموزان از آموزشهای آنلاین، موضوع مهم دیگر آسیبهای روانی
این موضوع برای کودک یا نوجوانی است که از کلاس درس مجازی جا میماند و ارتباطش با
معلم و دانشآموزان کامل قطع میشود.
در نظرسنجی که توسط مرکز بررسی های استراتژیک
ریاست جمهوری درباره دسترسی دانش
آموزان به کامپیوتر و تلفن همراه انجام شده، این نتیجه به دست آمده است که ۴ درصد
دانش آموزان به تلفن همراه هوشمند و کامپیوتر دسترسی ندارند، ۲۶ درصد دسترسی به
سختی و ۷۰ درصد دسترسیشان به راحتی است.
همانطور که گفته شد بسیاری
از کودکان از دسترسی به فضای مجازی برای کلاس ها محروم ماندند و توانایی پذیرش این
تبعیض امکانات را به خوبی ندارند. در
مواردی که این مسائل تشدید شود و به این کودکان مشاوره های اصولی و درستی داده
نشود، ممکن است منجر به اختلالات روانی در آینده و حتی خودکشی شود. زیرا کودکان
خود اقدام به خودکشی را شاید درک درستی از آن نداشته باشند ولی ممکن است از محیطهای
مجازی و خارج از خانواده و گاهی در خانواده، الگوی دیداری و یا شنیداری نامناسبی
گرفته باشند. چقدر سخت و غم انگیز است صحبت در این باره. تنها راهی که به نظر می
رسد می تواند مشکلگشا باشد، حمایت کامل دولت و سازمانهای مردمی و خیریهها برای
رفع این معزل و آموزش به خانواده ها بوده، همچنین نقش خانواده در کنترل و نحوه
برخورد کودکان در سختیها و تبعیضها بسیار حائز اهمیت میباشد.