نشریه کودکان مقدمند: هفت میلیون کودک از تحصیل باز مانده اند و به صف کودکان کار و خیابان پیوسته اند٬ چگونه میشود این وضعیت را خاتمه داد و کودکان را به مدرسه بازگرداند؟
آزاد زمانی: اینکه “هفت میلیون کودک از تحصیل باز مانده اند” بیان کننده این واقعیت اشکار است که بازدارنده ای وجود دارد. یک سیستم بازدارنده، نا کارامد و غیرعادلانه بانی بازماندن میلیونها کودک و نوجوانان از تحصیل است. رژیم اسلامی با نهادهای امنیتی و چپاولگرش، با دستگاههای تولید کننده جهل و خرافه اش، با رانت خواری و فساد حکومتی و اقتصادیش باعث همه مشقات و محرومیتهای اجتماعی است . سال به سال آمار و ارقام مربوط به کودکان و نوجوانان محروم از تحصیل افزایش پیدا میکند. در جامعه ای که فاصله طبقاتی روز به روز عمیق ترمی شود، از یک طرف میلیونها خانواده کارگر و زحمتکش چند برابر زیر خط فقر زندگی میکنند. از طرفی دیگر حکومت چیان ، صاحبان سرمایه ، گله های مفت خور پاسدار و آخوند میلیارد میلیارد دزدی میکنند. محرومیت میلیونی کودکان از تحصیل تنها گوشه ای از کارکرد ناعادلانه آن را بیان میکند.
فقر کودکان را مجبور میکند همراه خانواده های فقیرشان برای تامین معاش زندگی کودکیشان را حراج کنند. کودکان ونوجوانان دوست دارند سر کلاس درس ومدرسه بروند دوست دارند در کنار هم سن و سالهایشان بازی کننند شادی کنند و از یک زندگی نرمال و ابتدایی که حق همه کودکان است برخوردار باشند. اما بازار سود آوری و جامعه طبقاتی بر خلاف میل کودکان آنها را از حق تحصیل محروم میکند. بجای تحصیل بطور بیرحمانه کودکی و نوجوانیشان را استثمار میکنند.
برای خاتمه دادن به این وضعیت غیر انسانی و کودک ستیز باید تلاش کرد. جنبش دفاع از حقوق کودکان باید گسترش داده شود. آموزش و پرورش رایگان و تامین تحصیل برای کودکان محروم شده از تحصیل تنها یکی از مطالبات این جنبش است. خانواده ها و شهروندان حق دارند به محرومیت کودکان و نوجوانانشان اعتراض کنند.
باید نهاد های دفاعی و اجتماعی برای احقاق حقوق کودکان درمیان خانواده ها در محلات مسکونی، کارخانه ها و کارگاهها، مدارس و دانشگاهها ایجاد شوند. فعالان جنبش دفاع از حقوق کودک می توانند دولت و ارگانهای آموزش و پرورشی را به چالش بکشند و میلیونها خانواده و کودک محروم از تحصیل را برای تامین حقوقشان به حرکت در آورند. کمپین های اعتراضی و حمایتی برای نجات کودکان کار و خیابان سازماندهی کنند. نیروی متشکل و میلیونی جامعه می تواند کودکان و نوجوانان را از مشقت رها کند و به مدرسه و تحصیل باز گرداند.
در مبارزات طولانی مدت معلمین خواست آموزش رایگان و بهبود وضعیت آموزشی مطرح شده است. چگونه میتوان این خواست را عملی کرد؟
آزاد زمانی: خواست “تامین آموزش و پرورش رایگان” یک مطالبه اساسی در جنبش های اعتراضی مردم جامعه ایران است. این خواست در تجمعات و اعتراضات توده ای، کارگری، دانشجویی، معلمان و در صدر مطالبات جنبش دفاع از حقوق کودکان مطرح بوده است. تا آنجا که به تجربه ها بر میگردد مطالبات برای تامین آموزش و پرورش مناسب و مدرن هم در قطع نامه ها، بیانیه ها وتجمعات اعتراضی مطرح بوده است. تلاش برای تغییر سیسیتم آموزشی وپرورشی مناسب ومدرن می تواند بعنوان یک مطالبه رادیکال کماکان در کنار سایر خواسته های برحق معلمان و دیگر جنبشهای اجتماعی مطرح باشد. برای تحمیل مطالبات به حاکمیت،حضور نیروی میلیونی مردم کار ساز است. باید معلمان و فعالان اجتماعی و مدنی متشکل شوند و مبارزات و مطلباتشان را هدفمند کنند. تنها طرح این خواستها در یک اعتراض و یا یک رویداد اجتماعی کفایت نمیکند. برای کسب این مطالبات باید ساز و کارهای مبارزه مداوم و موثر را در پیش گرفت.
آیا آموزش رایگان و اجباری در ایران چگونه امکان پذیر می شود؟
آزاد زمانی: آموزش و پرورش رایگان در ایران در دو حالت می تواند ممکن شود. یکی برچیدن وضع موجود، پس از آن، ایجاد یک جامعه آزاد و برابر که آموزش و پرورش رایگان تنها می تواند یکی از ثمره های این تحول عظیم باشد. جنبش ما بطور جدی برای تحقق آن تلاش میکند. دیگری، دخالت در وضع موجود و تلاش برای تحمیل برخی خواستهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به رژیم اسلامی است. دراین جهت، نیروی قدرتمند جامعه می تواند این خواست را به کرسی بنشاند. در هر دو حالت، ما برای تامین این خواست تلاش میکنیم، صفوف اعتراضی مردم را سازماندهی ، هدایت و رهبری میکنیم.
سوء تغذیه کودکان در جمهوری اسلامی چنان همه گیر شده است که خود دولت هم به صراحت راجع به آن حرف میزند. چگونه با این معضل باید روبرو شد؟ آیا انجمن های خیریه٬ و کلا کارهای خیریه ای می تواند کمکی در این باره باشد؟
آزاد زمانی: این یک حقیقت تلخ است که کودکان در ایران از سوء تغذیه رنج می برند. کودکان از تغذیه سالم و مکفی برای رشد وسلامتشان برخورد ار نیستند. سوء تغذیه و فقر غذایی، بهداشت و سلامت کودکان را تهدید میکند. بر اساس آمارهای منتشر شده توسط دستگاههای دولتی بییش از ۸۰۰ هزار کودک زیر ٦ سال در ایران از سوء تغذیه رنج می برند. وضعیت فلاکت بار اقتصادی میلیونها خانواده کارگر و زحمتکش باعث عدم دسترسی به تغذیه مناسب در جامعه ایران شده است آمارهای موجود دولتی و غیر دولتی تنها گوشه ی کوچکی از فقر غذایی تحمیل شده به کودکان را منعکس میکنند.
انجمن های خیریه و نهادهایی که تحت عنوان خیریه فعالیت دارند به هر درجه ای که به کودکان بی پناه و فقیر کمک کنند و رنجی را از زندگی آنها کم نمایند مثبت است اما این نهادها بیشتر از انکه بخواهند نیازمندیهای کودکان فقیر و محتاج جامعه را تامین کنند دنبال تبلیغ کارهای مذهبی هستند. بسیاری از این انجمن ها را مسولان دولتی و هیئت های مذهبی مساجد اداره میکنند. تبلیغ خرافات در میان کودکان فقیر جامعه و جذب آنها به دوایر و نهادهای مذهبی و دولتی از اهداف آنهاست.
انجمن های خیریه را حاجی بازاریها، صاحبان سرمایه و مسولان دولتی و آخوندهای مساجد و تکایا تاسیس و حمایت میکنند. همه اینها خودشان در مکانیزم مناسبات موجود بانی فقر و فلاکت بر کودک و نوجوان جامعه هستند. خود ا ین زالو ها مشغول سود آوری و اداره نهادهایی هستند که در استثمار کودکان دست دارند در بهره کشی از خانواده های کودکان کار و خیابان دست دارند. این مفت خورها میلیاردها سود و سرمایه به جیب می زنند و باعث فقر غذایی و تحمیل هزار ان مشقت دیگر بر زندگی کودکان و نوجوانان هستند. انجمن های خیریه بطور موقتی شاید در زندگی تعدادی از کودکان نیازمند تاثیر بگذارند اما جامعه ای که توسط صاحبان این انجمن ها به لجن زار فقر و نابرابری تبدیل شده است با این نهادهای علیل مذهبی قابل تغییر نیست. رنج و مشقت کودکان را انجمن های خیریه اسلامی و غیر اسلامی نمی توانند حل کنند. اتفاقا را ه حل رفع مشقت و رنج از زندگی کودکان برچیدن این نهادهاست. مردم باید بطور مستقیم کانون ها، نهادها و سازمانهای حمایتی و دفاعی از زندگی کودکان را تشکیل دهند این نهادها با اتکا به نیروی میلیونی جامعه از دولت بخواهند که بدون هر تبعیضی تغذیه مناسب، تحصیل و امکانات زیستی مناسب برای همه کودکان جامعه را مهیا کند.
برخورد امنیتی جمهوری اسلامی با ان جی او ها سابقه دیرینه دارد. کلا (ان جی او) ها منشا اثری هستند؟ چرا اینقدر با مماتعت جمهوری اسلامی روبرو می شوند؟
آزاد زمانی: رژیم اسلامی فعالیتهای اجتماعی و مدنی را که تحت اتوریته نهادهای دولتی نباشند تحمل نمیکند. به همین خاطر ان جی او ها و تشکل هایی را که از حکومت مستقل بوده اند بطور مدام مورد بازخواست و بازجویی قرار داده است. از هر فعالیت مدرن و اجتماعی که بتواند در جامعه تاثیر داشته باشد جلوگیری میکند. به تشکل هایی که سرگرم کارهای بیهوده و بدون تاثیر در تحولات اجتماعی هستند میدان می دهد. ان جی اوها و گروههای را که به کمک ارگانهای دولتی ساخته می شوند و یا در جهت اهداف دولت هستند حمایت می کند.از این رو، برخی (ان جی او) ها و گروههایی را که خنثی هستند ودر بودن و نبودنشان هیچ اتفاق خاصی در جامعه روی نمی دهد حق فعالیت دارند. برخی از این (ان جی او) ها در واقع درخدمت دستگاههای امنیتی و دولتی هستند. ازاین گونه (ان جی او) ها برای منفعل کردن نیروی اعتراضی جامعه استفاده می شود، به همین علت دستگاههای دولتی در تقویت آنها می کوشند.
اما همینکه یک نهاد، یا ان جی او بخواهد بطور مستقل از دولت و دستگاهایش فعالیت کند و به مسایل مهم جامعه بپردازد زیر ذره بین نیروهای امنیتی قرار میگیرد. فعالینش تحت فشار قرار داده میشود، محدود می گردد یا مجبور به تعطیلی می شود.
بهزیستی و شهرداری مدعی اند که مشغول سر و سامان دادن به کودکان کار و خیابان هستند. چقدر این ادعا واقعی است؟
آزاد زمانی: تنها ادعایی بیش نیست، به آن اندازه واقعی است که ما شاهد زندگی فلاکت بار کودکان کار و خیابان هستیم هزاران کودک در کارگاهها و مکانهای نمور و غیر استاندارد مجبور به کار سخت و طاقت فرسا هستند. این کودکان از هیچ مزایای قانونی و حمایتی برخورد دار نیستند. شاهد آنیم که کودک و نوجوان بر سر چهار راهها، خیابانها وگذرگاهها مشغول دستفروشی و تکدی گری هستند. شهرداریها و بهزیستیها شاهد تحقیر، آزار و رنج این کودکان هستند. شهرداریها و بهزیستی ها ناظران قانونی ودولتی رنج و مشقات کودکان کار و خیابان هستند. این کودکان را می بینند که زیر پلها و در لای کارتن ها و محلهای نا امن و خطرناک بدون هیچ سرپناهی شب و روز را سپری می کنند. شهرداریها و بهزیستیها هر چند گاهی با ماموران باتوم به دستشان به جان کودکان کار و خیابان در اماکن عمومی می افتند و آنچه را که دارند با خود می برند و کودکان را آزار می دهند.
دهها طرح ناقص و نا کارآمدشان باعث شده است که کودکان نه تنها این ارگانها را حامی خود نمی بینند بلکه از مامورانشان می ترسند و فرار میکنند. این نهادها بطور مدام مدعی سامان دهی هستند وهیچوقت ادعایشان را عملی نکرده اند.
این نهادها در بهترین حالت سرگرم سرپوش گذاشتن بر واقعیت های موجود جامعه هستند. اغلب طرحهایشان نه برای کم کردن رنج و مشقت کودکان است بلکه برای پنهان کردن مشکل کودکان است شهرداریها میخواهند فضای ظاهری شهرها را تغییر دهند به همین منظور طرح جمع آوری کودکان کار و خیابان نه برای ساماندهی زندگی کودکان بلکه برای اجرای اهداف دیگر شهرداری هاست. بهزیستی هیچوقت نتوانسته است یک طرح جامع را برای ساماندهی کودکان و نوجوانان به سرانجام برساند. این ارگان در اتفاق با سایر ارگانها همانند نیروی انتظامی و شهرداریها موجبات اذبت و آزار کودکان را فراهم کرده اند. این نهادها از ارائه خدمات آسایشی، غذایی و درمانی سالم به کودکان کار و خیابان و کودکان بی سرپرست ناتوان بوده اند. ادعای این ارگانها با عملکردشان تناقض دارد. ادعاهایشان پوچ است.*