|
|
اپیزود ـ این دریای سیاه
جمعه, 12th فوریه, 2016 | لیلا یوسفی لیلا یوسفی
در خانه شان را زدم. آنها همه باهم در همین خانه ی کوچک و محقر زندگی می کردند. معمولا این ساعت های غروب خانه بود و در را خودش باز می کرد و وسایل را تحویل می گرفت. گاه ...
|
|
|
اپیزود ــ این شماره؛ بدون نان
سهشنبه, 27th اکتبر, 2015 | لیلا یوسفی سراسر تابستان به جز یکشنبه ها، هر روز صبح با صدای آهنگین و ریزه اش از خواب بیدار شدم. میان کوچه های شهر کوچک ما که هنوز داشت آخر های خواب خوش اش را می دید، نان تازه می فروخت.
ازه ...
|
|
|
اپیزود؛ این شماره: کسب و کار
سهشنبه, 22nd سپتامبر, 2015 | لیلا یوسفی زن، آنقدر ها هم مسن به چشم نمی آمد. اما خیلی خسته و لنگان لنگان در کنار پسر جوان قدم بر می داشت. به همین دلیل همان تکه راه کوتاه را هم از دم مینی بوسی که از آن پیاده ...
|
|
|
مذهب و اسارت کودکان
دوشنبه, 20th جولای, 2015 | لیلا یوسفی برویم سر اصل مطلب، بر سر دردی که این روزها کابوس زندگی میلیونها کودک از کشور سوریه شده است. جنگ و اثرات مخربش و خشونتهای حاصل از آن چیزی نیست که با آتش بس و صلح بسرعت از میان برود. ...
|
|
|
هیاهوی انتخابات ترکیه و دنیای بی ریای کودکان
دوشنبه, 15th ژوئن, 2015 | لیلا یوسفی پنجره سمت خیابان طاق به طاق باز بود. سروصدای چندانی جز تک بوق ماشین ها به گوش نمی رسید که ناگهان بلند گوی ماشین انتخاباتی دادی کشید، من و شاگردم در کلاس سه متر پریدیم هوا! شاگردم گفت: اووووف اووووف! ...
|
|
|
اپیزود؛ یک دقیقه و نیم چراغ قرمز
دوشنبه, 15th ژوئن, 2015 | لیلا یوسفی شاید ضربه ی دست مرد لاغر آنقدر هم قوی نبود، اما پسرک همان طور با دستمال چرک و یک شیشه ی آبپاش کوچولوی داغون به دست نقش زمین شد.
تا موقعی که مرد سرش داد نکشید از جایش تکان نخورد. بعد ...
|
|
|
اپیزود ـ این شماره؛ مفهوم خوش شانسی در جنگ
پنجشنبه, 14th می, 2015 | لیلا یوسفی توی سالن غذاخوری شنیدم که از پدرش می گفت؛ وقتی برگشت سر کلاس تا ساز و وسایل اش را بردارد از او پرسیدم: گفتی پدرت در سوریه معلم بوده، چه چیزی تدریس میکرد؟
ـ معلم زبان فرانسه بود.
حالا در این شرایط ...
|
|
|
کودکان بی هویت وبی شناسنامه
پنجشنبه, 14th می, 2015 | لیلا یوسفی, مقالات صحبت در باره کودکان بی هویت و بی شناسنامه در کشور جمهوری اسلامی ایران است. کودکانی که به جرم تولد از مادر ایرانی و پدر عراقی و یا افغانستانی به دنیا آمده اند. برابر مقررات چون فرزند به پدر تعلق ...
|
|
|
اپیزود پیاده رو اول
چهارشنبه, 1st آوریل, 2015 | لیلا یوسفی یک تکه کوچک شلنگ پاره و کهنه پیدا کرده بود و از آنجایی که قد و بالایی بسیار کوچکی داشت، هن هن کنان آن را دنبال خود روی زمین می کشید. خواهرش هم که نصف قد او را داشت، سر ...
|
|
|
|