گفتگو با سیامک بهاری
نشریه کودکان مقدمند: از اواخر سال گذشته اعتراضات وسیع معلمین شروع شد و ادامه یافت٬ نهاد کودکان مقدمند در باره این اعتراضات چه نظری دارد؟
سیامک بهاری: اعتراضات معلمین به درستی توجه کل جامعه را بخود جلب کرده است. وسعت٬ گسترش و تداوم آن٬ همچنین مطالبات و خواستهایی که مطرح شده بخوبی نشان میدهد که این بخشی جدایی ناپذیر از اعتراضات و مطالبات کل جامعه است.
وسعت اعتراضات و تداوم آن وضعیت انفجاری کل جامعه را هم نشان میدهد. به یکی از شعارهای اصلی این اعتراضات نگاه کنید٬ (خط فقر سه میلیون٬ حقوق ما یک میلیون؟!) این حرف دل میلیونها نفر در ایران است.
دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر٬ رکود تورمی گسترده ای که زندگی مردم را متلاشی کرده و دره بی انتهای فقر که هر روز بخش بیشتری از جامعه را می بلعد٬ اقتصاد متلاشی شده٬ بازار کار راکد و بیکاری عظیم٬ چنان عرصه را به مردم تنگ کرده که کمتر کسی توانسته از ترکش آن جان سالم بدر ببرد.
اعتراض معلمین به وضعیت معیشتی خود٬ دقیقا جامعه فقر زده ایران را نمایندگی میکند. از همین رو مورد پشتیبانی وسیع خانوادهها و دانش آموزان قرار گرفته است.
اعتراضات بحق معلمین مستقیما علیه بحران اقتصای٬ فقر تحمیلی و ماجراجویی هسته ای حکومت اسلامی است. اصلی ترین بخش مطالبات و اعتراضات و تجمعات٬ وضعیت وخیم معیشتی است. اما این تنها خواسته و مطالبه نیست. در عین حال شیوه های مبارزاتی آنهم قابل توجه است.
نشریه کودکان مقدمند: برخی جریانات از صنفی بودن اعتراضات صحبت میکنند. در این رابطه چه می گویید؟
سیامک بهاری: افزایش دستمزد٬ یک خواست عمومی همه مزدبگیران است. مبارزات کارگران و پرستاران برای افزایش دستمزد٬ همه اینها بلافصل به هم گره میخورد. این خواسته را باید در بطن جامعه ای که به زیر خط فقر رانده شده دید. این اعتراض٬ مسببین این سقوط فاجعه بار اقتصادی را نشانه گرفته است. این را نباید از قلم انداخت. آنطرف رابطه را بعنوان عامل این ناامنی اقتصادی و نیز تبعات اجتماعی اش را باید دید. حکومت مسٸول مستقیم این ناامنی است.
اگر اعتراضات صرفا “صنفی” است٬ پس چرا معلمین بعنوان گروگان و زندانی سیاسی در زندان هستند؟ همین امروز خبر رسیده که برای رسول بداغی معلم زندانی٬ پس از چند سال٬ مجددا پرونده دیگری تدارک دیده اند و او را به مکان نامعلومی منتقل کرده اند. آنهم پس از تحمل چند سال حبس و فشار بر خانواده اش. تاکید بر عبارت “صنفی” جدا از ترس و وحشت حکومت اسلامی٬ دقیقا وارد کردن فشار امنیتی و سیاسی به اعتراضات است. به این معنا که این اعتراضات جنبه سیاسی و به یک معنی ضد حکومتی ندارد. همه مطالبات به اصطلاح “صنفی” ضربدر فشار گسترده امنیتی حکومت اسلامی میشود. اساسا دستگاه امنیتی حکومت تلاش دارد هر اعتراضی را صنفی بخواند. تا طرف دیگر که مسبب این وضعیت فاجعه بار است٬ دیده نشود. مبارزات جاری مدتهاست از این موضوع عبور کرده است. ذهن کسی درگیر این عبارت پردازیها نیست. معلمین زندانی به کدام جرم در حبس و انفرادی و زیر بازجویی و ممنوع ملاقات هستند؟ چرا از حق مرخصی که شامل هر زندانی میشود٬ طی سالهای متمادی محرومند؟ این افراد به کدام جرم “صنفی” در زندان هستند؟ طرح مطالبات صنفی چرا به اوین و بند ۲۰۹ ختم میشود؟
بجز اینها٬ اعتراض به وضعیت معیشتی یعنی تعیین دستمزد٬ بعد اجتماعی جدی دارد. میزان دستمزد مستقیما استاندارد زندگی مزدبگیران را تعیین می کند٬ محرومیت از نعمات زندگی با دستمزد زیر خط فقر یعنی هجوم به معیشت مردم٬ این کجایش صنفی است؟ یک حکومتی با نقشه و طرح قبلی٬ این هجوم سازمان یافته را مدیریت می کند تا سیاستهای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به اجرا در آید و ریاضت اقتصادی بیشتری به جامعه تحمیل شود. بخش وسیعی از دستمزد بگیران٬ قربانی بحران سرمایه داری و کاهش نرخ سود سرمایه می شوند.
در جمهوری اسلامی بر سر بحران سرمایه داری٬ کلاه دیگری به نام “اقتصاد مقاومتی” گذاشته اند. قربانیان این تحمیل “مقاومت” کیفرخواستشان را اعلام کرده اند. کیفرخواستی علیه تحمیل نابرابری٬ تبعیض٬ فقر و محرومیت به بخش عظیمی از جامعه.
نشریه کودکان مقدمند: بجز مطالبه معیشتی و افزایش دستمزد٬ چه خواستهایی دیگری توسط معلمین مطرح شده است؟
سیامک بهاری: مطالبات معیشتی معلمین بجز افزایش دستمزد که با طرح شعار نمادین “خط فقر سه میلیون٬ حقوق ما یک میلیون” مطرح شد٬ به مطالبات بازنشستگان٬ معلمین حق التدریس٬ آزای معلمین زندانی و رفع پیگرد قانونی و امنیتی از آنها و نیز تغییر فضای امنیتی حاکم بر آموزش و پرورش٬ وضعیت ایمنی مدارس و بالاخره رایگان کردن آموزش در ایران است. بیش از یک میلیون معلم علیه مناسبات ظالمانه ای که به آموزش و پرورش حاکم است به پا خواسته اند.
٣٦ سال است٬ آموزش و پرورش را به یک پادگان ایدٸولوژیک با فضایی بشدت بسته و امنیتی بدل کرده اند. بی توجهی به ارزشهای علمی آموزشی٬ عدم اختصاص بودجه برای ارتقا سطح علمی در آموزش و پرورش٬ کسربودجه هنگفت چند میلیاردی٬ مدارس تخریبی٬ آموزگارانی که برای تامین معیشت خود باید به فکر شغل دوم و سوم باشند تا بتوانند شکم خود را سیر کنند. انحطاط کامل همه ارزشهای علمی و فرصت های برابر برای دسترسی به تحصیل از طریق خصوصی سازی و سپردن مدارس به اصطلاح غیر انتفاعی به دست بازار آزاد. جداسازی جنسیتی و غیره و غیره مورد اعتراض بحق معلمین است. میخواهم مجددا تاکید کنم که این یک اعتراض وسیع اجتماعی است. خواستهای بحق آموزگاران٬ مطالبات فوری جامعه است. بیش از ١٣ میلیون دانش آموز٬ در مدارس ایران در مقاطع مختلف تحصیلی مشغول هستند. عدم توجه به خواستهای معلمین به معنای عدم توجه به کل جامعه تلقی میشود.
نشریه کودکان مقدمند: اعتراضات تا به حال چه نتایجی داشته است؟ ادامه کار چه خواهد بود. راهکارها کدام است؟
سیامک بهاری: اعتراضات تاکنونی توجه جدی به خود جلب کرده است٬ خانواده ها و دانش آموزان نیز به پشتیانی از خواستهای معلمین پرداخته اند. وسعت تجمعات مداوما رو به افزونی میرود. سنت طومار نویسی و امضا جمع کردن گسترش بیشتری می یابد. فراخوانها هر روز روشنتر می شود. به شکل واضحی از عافیت طلبی و محافظه کاری فاصله بیشتری می گیرد و به سمت متحد شدن با دیگر اعتراضات مشابه پیش میرود.
اول ماه مه به یک نقطه ثقل در این اتحاد بدل شده است. معلمین کرمانشاه اعلام کرده اند روز یازده اریبهشت مقابل آموزش و پرورش تجمع خواهند کرد.
هر درجه که محافظه کاری کنار گذاشته شود٬ به همان اندازه اعتماد به نفس بیشتری درمیان صفوف اعتراضی معلمین ایحاد میشود. مطالبات معلمین باید ارتقا بیشتری بیابد. ابعاد و سیعتری بخود بگیرد٬ که بنظر میرسد به همین مسیر افتاده است.
جنبش افزایش دستمزد یک خواست سراسری است. کارگران٬ معلمین٬ پرستاران یک خواست واحد دارند. بر همین اصل باید به سمت پشتیبانی از خواستهای مشترک و تجمعات مشترک٬ صدور قطعنامه های مشترک پیش رفت. این یک ضامن جدی در به موفقیت رساندن این اعتراضات است.
به هر درجه این اتحاد متحقق شود٬ به همان درجه دامنه دستاوردها وسیع تر خواهد شد. باید همین مسیر را ادامه داد و از جدایی طلبی صنفی بشدت پرهیز کرد.*