کودکان مقدمند

کمپین بین المللی دفاع از حقوق کودکان

 
  آخرین اخبار
  • جمهوری اسلامی عامل اصلی کودک آزاری است ، سیامک بهاری، ۶ دسامبر ۲۰۲۴
  • من هستم اما بدون شناسنامه ، سیامک بهاری ، ۲۹ نوامبر ۲۰۲۴
  • جنبش دادخواهی و دفاع از حقوق کودکان ، سیامک بهاری ، ۲۳ نوامبر ۲۰۲۴
  • احضار و اخراج معلمان خواست ها و مطالبات – سیامک بهاری – اول نوامبر ۲۰۲۴
  • هر گونه استفاده از کودکان در امور نظامی، اکیدا ممنوع است! سیامک بهاری- ۲۵ اکتبر ۲۰۲۴
  •   مطالب مرتبط:

     
     کمپینها
  • بیانیه ۲۰۲۱ـ تلاش های مداوم، در نقد کاستی های جدی کنوانسیون حقوق کودک گسترده می شود!
  • تعرض به کودکان ممنوع
  •  فعالیتها
  • تجاوز جنسی
  • جشن به مناسبت سال نو به صورت آنلاین
  • کلپ جشن، به مناسبت سال نو میلادی و شب یلدا بصورت آنلاین ، با موسیقی و شعر وبرنامه های سرگرم کننده انجام شد.
  • گزارشي از مراسم يادبود ستايش قريشي
  • جشن شاد برای همه، به مناسبت سال نوـ ۱۳۹۵
  •  
     
      شما پدیده کودکان کار و خیابان را چگونه می بینید؟
    چهارشنبه, 20th آگوست, 2014 | میزگردها

    گفتگو با کریم شامحمدی٬ افسانه وحدت و سیامک بهاری

    به میزگرد نشریه خوش آمدید.

    نشریه کودکان مقدمند: شما پدیده کودکان کار و خیابان را چگونه می بینید؟

    کریم شامحمدی؛
    ممنون و خسته نباشید! در یک جمله خواستم اینرا بگویم که پدیده کودکان کار و خیابان مستقیما به دولت و جامعه ربط دارد، در جامعه ای که کودکان بجای اینکه مدرسه بروند و تفریح و آسایش داشته باشند ولی در عوض راهی بازار کار طاقت فرسا و ناامن در کارگاهها و مزارع و خیابانها و غیره می شوند، رفتار چنین جامعه ای با کودکان نه انسانی است و نه آزاد.
    دولتها و جامعه مسئول تامین و تضمین یک زندگی شاد و امین برای کودکان هستند! از سفره خالی خانواده ها نمی توان چنین انتظاری داشت که چنین حق و حقوقی برای کودکان تامین گردد. بنابر این راهی شدن کودکان به بازار کار یک اجبار میان مرگ و زندگی است. بانی این پدیده یک جامعه ای نابرابر است که کودکان را به این شرایط غیره انسانی سوق می دهد و کودکان مجبورند به آن تن بدهند.

    سیامک بهاری؛
    سلام به همگی٬ اول باید روشن کنیم که به انسان زیر هیجده سال کودک میگوییم این باید دقیق باشد.
    پدیده کار حرفه ای کودکان٬ کار بعنوان شغل و محل تامین هزینه زندگی٬ حقیقتا مختص دوران کنونی و عصر سرمایه داری حاضر است. کودکان کار٬ بعنوان بردگان مزدی کم زحمت و خاموش٬ گنج باد آورده صاحبکاران هستند. مسبب و عامل بقای کار کودکان نظام و مناسباتی است که فقر تولید میکند و آنرا گسترش میدهد. کودکان کار بخشی جدایی ناپذیر از همین روند ضد بشری اند. من آنرا بردگی مزدی کودکان مینامم چرا که این کاری اجباری است. کودک با میل و اختیار و رضای خودش کار سخت و طاقت فرسا را انتخاب نمیکند. به او تحمیل میشود٬ ناچارا میشود نان آور و منبع حداقلی از تامین معاش برای خانواده اش و برای صاحبکار منبع کسب سود لایزال.
    کودکان کارگر در همه جا دیده میشوند٬ در هفت قاره جهان٬ از مزارع تا کارگاهها٬ دخمه ها و بیقوله ها٬ معادن و انواع رشته های صنعت و تولید و تجارت٬ امورات نظامی و تسلیحاتی٬ حمل و نقل و اجاره نیروی کار تا فروش سکس و مواد مخدر. رشته ای نیست که کودکان در آن به کار کشیده نشده باشند٬ بموازات آن٬ کار پنهان دیگری هم هست٬ کار کودکان در خانه و تولیدات خانگی که بخشی عظیم و نامریی از استثمار کودکان است. به این مجموعه هولناک٬ صنعت کثیف بازار سکس و استفاده جنسی از کودکان را هم اضافه کنید تا سبوعیت و درندگی این بردگی تمام عیار آشکارتر شود. خیل عظیمی از کارگران خردسالی که بخشی از بار سنگین مسئولیت تامین معاش خانواده را بعهده دارند٬ نامشان کودکان کار است٬ مرز سنی و ساعت کار و مرز شب و روز هم وجود ندارد. این چیزی بجز یک بردگی نفرت انگیز نیست!
    (ILO) سازمان بین المللی کار میگوید٬ بیش از نیم میلیارد از جمعیت کره زمین را کودکان کار تشکیل میدهند٬ این تعداد را باید چند برابر کرد٬ تا به حقیقت نزدیکتر شود. اگر آمارهای رسمی دولتها را علیرغم ناکافی بودن عمدیشان روی هم بگذاریم از رقمی که این سازمان منتشر کرده بسیار بیشتر است!
    برای نمونه بخاطر دارم که همین چند سال پیش٬ وزیر صنایع هندوستان اعلام کرده بود اگر نیروی کار کودکان را از صنایع و تولیدات هندوستان بیرون بکشیم٬ کل تولید در این کشور متوقف میشود. میدانید که دستمزد این کودکان حتی کمتر از پنجاه سنت است! این مشتی از خروار است. درعین حال این پدیده شرم آور مرگ تدریجی و نابودی کودکی آنان نیز هست که در سکوتی جانکاه و باورنکردنی به باد یغما میرود. ادامه زندگی کودک و شخصیت بزرگسالی او حاصل همین پروسه دردناک خواهد بود. آمار مرگ و میر و سوانح طی کار کودکان کار بشدت حیرت آوری بالاست. طبق آمار رسمی سازمان نجات کودک٬ یک پنجم کل سوانح کار در جهان٬ مختص کودکان است. اگرچه مرگ تدریجی کودک و لطمات پنهان و خشن کار به دنیای ظریف و لطیف کودک نه به حساب می آید و نه قابل اندازه گیری است.

    نشریه کودکان مقدمند: آیا ممنوعیت کار اجباری برای کودکان در ایران ممکن است؟

    افسانه وحدت؛
    اجازه بدهید منهم به خوانندگان نشریه و شما سلام کنم و خسته نباشید بگویم.
    به نظر من ممنوعیت کار اجباری برای کودکان ممکن است. و در ایران شرایط آن از هر جای دیگر فراهم تر است.
    میگوییم شرایط فراهم است چرا که رژیم اسلامی در تنگنای عجیبی است. میدانند که مردم راه اعتراض را بلدند. این را اعتراضات میلیونی مردم در سال ۸۸ به خوبی نشان داد. احساس اینکه میتوان میلیونی اعتراض کرد و باید اعتراض کرد در میان مردم وجود دارد. از طرفی تنفر عمیق مردم از حکومت اسلامی و اختلاف بین جناحهای حکومت بر سر مال و اموال مملکت و بر سر قدرت همچنان ادامه دارد و عملاً توان دولتمردان را گرفته است. دیدن صحنههای با شکوه قیامهای مردم منطقه و کشورهای اسلام زده نظیر مصر، تونس، لیبی و سوریه امید دیگری است که مردم را برای اعتراض میتواند به خیابانها بکشاند.
    جمهوری اسلامی دنیای سیاه و تاریکی را برای کودکان بوجود آورده. فقر گسترده آینده میلیونها کودک را به خطر جدی انداخته است. دهها هزار کودک دچار سوء تغذیه هستند و با ترتیبی که پیش میرود زندگی مردم بطور واقعی در خطر جدی است. زندگی ۷ میلیون کودکی که از چرخه تحصیل باز مانده اند در خطر جدی است. هر روز که کار کودک و وجودش در خیابانهای پر از خطر و کارگاههای نمور قالی بافی ادامه پیداکند، تعداد بیشتری آسیب می بینند، سلامتیشان را از دست میدهند، از آموزش محروم میشوند و آیندهشان نابود میشود. کودکان زیادی روزانه ۱۰ الی ۱۲ ساعت در کارگاههای شیشه گری، ریخته گری، کفاشی و قالیبافی در شرایط سخت و غیر انسانی با مواد زیان آور و سمی به کار مشغولند. با مواد شیمیایی خطرناک سر و کار دارند و در معرض انواع بیماریهای جدی و کشنده هستند.
    حتی با وجود رذلترین و خشنترین نوع حکومت سرمایه داری که در ایران هست، نباید امتیاز گرفتن به نفع کودکان غیر ممکن بنظر برسد. غیر ممکن دانستن این امر به معنی تسلیم شدن است. به معنی پشت کردن به کودکانی است که مجبورند برای فراهم کردن لقمهای نان گدایی کنند و بیش ازروزانه ۱۰ ساعت را در خیابان های پرخطر شهر کار کنند. هزاران خطر را به جان بخرند، مجبورند آدامس فروشی، گلفروشی، دست فروشی کنند تا پدر بیکار و معتاد خود را تامین کنند. کودکانی که کودکی ندارند و آیندهشان نابود شده است. کودکانی که از فقر دچار سوئ تغذیه هستند. نمیتوان ساکت نشست و گفت که کاری نمیشود کرد. ابعاد کار کودک و آسیبهای ناشی از آن عمق فاجعه کار کودک را نشان میدهد. کودک کودکیش، آینده اش، سلامت فکری و جسمی اش ، اموزشش، پروراندن فکرش، کسب علم و دانشش، همه آسیب میبیند. جدا از خطراتی که هر لحظه کودکی را که هر روزش آواره خیابان هاست او را تهدید میکند. تحقيقى در جنوب تهران نشان مىدهد که۶۶ درصد کودکان خيابانی به بيمارى عفونتهاى انگلى روده،۱۰درصد به عفونتهاى ادراری، ۹۶درصد به پوسيدگى دندانها و بيمارىهاى لثه و ۲۴درصد به عفونتهاى پوستى مبتلا بودند. تازه اگر این تعداد درست باشد و همه حقیقت باشد.
    ممنوعیت کار کودک یکی از خواستههای مهم ماست و بایست هر چه زودتر چارهای برایش پیدا کرد. جامعه بزرگسال در قبال کودکان و وضعیت تحقیر انگیز آن مسئولیت بزرگی دارد. کودک خودش امکان دفاع از حقوقش را ندارد. برای آیت اللهها و سران این رژیم کودک برای استفاده آنها آفریده شده. استفاده جنسی از کودک برایشان قانونی است. جرمی مرتکب شد اعدام الترناتیو راحتی است. کودک در این نظام از جمله در مدارس تخریبی بایستی درس بخواند یا در آقل گوسفند. کار کودک هم برای آنها چیز مسلمی است، به این دلیل هر ساله کار کودک باز تولید شده است. امکانات رفاهی را از مردم سلب کرده اند. بیش از نصف جمعیت زیر خط فقر هستند. دار و ندار مردم را غصب کرده اند. کارگر بایستی چندر غاز حقوقش را هم از حلقوم این حکومت بیرون بکشد. جوانش باید کلیه بفروشد، بچه اش بی آینده باشد، ترک تحصیل کند، به تن فروشی کشیده شود که این آقایان میلیارد میلیارد بدزدند و در بانکهای خارج ذخیره کنند. کارد به استخوان مردم رسیده است. جگر گوشههایشان را مجبورند به کار و دارند که بتوانند زنده بمانند. امروز در قرن ۲۱ در ایران برای میلیونها مردم مساله زندگی تهیه بخور و نمیر است. حکومتی که رفاه مردم را به صفر رسانده است، حرمتی و ارزشی برای کودک قائل نیست. اما این مردم هستند که بایستی طلبکار باشند. حقٔ کودکانشان را از این حکومت بخواهند. حقٔ رفاه، حقٔ برخورداری از آموزش رایگان با استاندارد بالا، حقٔ یک زندگی شرافتمند و با حرمت. یک زندگی انسانی حقٔ همه کودکان است. غذای کافی و مناسب، سرپناه مناسب، تفریح کردن و سفر رفتن حقٔ همه کودکان است. جرایم زیادی علیه کودکان و علیه بشریت بر شانههای این حکومت سنگینی میکند. رفتار حکومت اسلامی با کودکان دقیقأ ماهیت ضدّ انسانی و ضد کودک آن را نشان میدهد.
    این چرخ نامطلوب در چرخش است. وضعیت تغییری رو به بهبودی نخواهد داشت بر عکس سال دیگر کاسه مردم خالی تر میشود. بیکاری، بیخانمانی بیشتر خواهد شد. کودکان بیشتری به بازار کار کشیده خواهند شد، اعتیاد، فروش اعضای بدن، تن فروشی و انواع بیماریها چه فیزیکی و چه روحی از این هم بد تر خواهد شد. و کار کودک در این چرخش نامطلوب تعریف میشود.
    مساله این است. این وضع چطور تغییر خواهد کرد. مسلمأ کسی از آسمان نمیآید که اوضاع را درست کند. فقط خود مردم هستند که باید به پا خیزند. باید به پا خیزیم، متّحد شویم، اعتراضات وسیع را سازمان دهیم، و مجبورشان کنیم تا پولهای دزدی را صرف کودکانمان کنند. باید پول مردم و بچهها را از حلقومشان بیرون کشید. مجبورشان کرد پولهای دزدی را صرف رفاه و آموزش کودکانمان کنند. بایستی پولهایی که به حلقوم آقا زادهها میرود را مطالبه کرد.
    ساکت باشیم دزدی ادامه پیدا خواهد کرد.
    سرکوب ادامه خواهد کرد. بیخانمانی و کار کودک ادامه خواهد کرد. باید دست به دست هم بدهیم. در خانه و مدرسه و محله جمع شویم با هم قرار بگذاریم، جلوی نهادهای دولتی و مدارس تجمع و اعتراض کنیم. علیه همه بی عدالتیها بایست جمعی اعتراض کرد. جمعهای
    کوچک به هم بپیوندند، اعتراض وسیع تر میشود. تا زمانی که ما مردم عادی متشکل نشویم و حقمان را طلب نکنیم، چیزی در این راستا تغییر نخواهد کرد. اگر بهتر بودن وضعیت کودکان در اروپا و دیگر کشورها امکان پذیر است در ایران هم عملی است.
    نشریه کوکان مقدمند: بطور مشخص نهاد کودکان مقدمند٬ از جامعه میخواهد برای توقف پدیده کودکان کار چگونه عمل کند؟
    کریم شاه محمدی: جواب من به سوال شما بطور مشخص معلوم است که خواست ما یا بهتر می توان گفت ادعا نامه ما از دولتها و جامعه چه می تواند باشد. اول اینکه، کار حرفه ای برای کودکان ممنوع شود! این خواستی که ما بر آن پا فشاری می کنیم هم عملی است و هم ممکن، چونکه این ادعای ما ابتدا به ساکن نیست، همین امروز در بعضی جوامع کار حرفه ای کودکان ممنوع شده است. بنا بر این، اینجوری نیست که ما شعار می دهیم یا خیالی شده ایم و یا اینکه دولتها بی خبرند یا متوجه نیستند. بلکه این کار انجام گرفته است و این هم با مبارزات انسانهای کودک دوست و آزاده به وقوع پیوسته است و بر دولتها تحمیل شده است.
    راه حلش هم قبل از هر چیز به یک مبارزه قدرتمند اجتماعی بستگی دارد، این مبارزه باید چنان اهرم فشاری باشد که دولتی مانند جمهوری اسلامی را مجبور کند که آنرا قبول کند. وقتی چنین اتفاقی بیفتد، دولت، قانون کار را به نفع کودکان تغیر میدهد و اعلام می کند که کار کودک بطور حرفه ای ممنوع! در ضمن باید اینرا هم متوجه شده باشیم که ممنوعیت کار کودکان گرسنه بدون پشتیبانی دولت و جامعه یعنی کشتن آنها، بنابراین دولت موظف است استاندارد واحدی از رفاه و امکانات برای رشد مادی و معنوی کودکان تضمین کند برای نمونه، حد اقل یک وعده غذای گرم را برای کودکان تامین کند. رفتن به مدرسه ، بیمه های اجتماعی، ورزش و تفریح تامین و تضمین شود و غیره. بنا براین لازم است که تاکید مجددی بر مبارزه در دفاع از حقوق کودک داشته باشیم چونکه بدون چنین فشاری بر دولتها چنین خواستی به وقوع نخواهد پیوست! برای این کار هم از شیوها و امکانات ممکن لازم است استفاده شود از جمله سازمان دادن کمپینها، تجمعات در اشکال کوچک و بزرگ، به خیابان آمدن، تظاهرات و دست به قلم شدن و نوشتن در دفاع از حقوق کودک و غیره.

    نشریه کودکان مقدمند: دولتها چه نقشی در این مورد دارند؟ وظیفه شان چیست؟
    سیامک بهاری:
    سوال مهمی است. تمام جان موضوع درهمین است. نقش اصلی را چه دستگاهی ایفا میکند؟ همه راهها نهایتا به دولت و حکومت برمیگیردد٬ بحق و درست هم هست.
    کار کودکان در بسیاری کشورها به حسب ظاهر٬ روی کاغذ هم که شده٬ غیر قانونی است. اما چرا جریان دارد؟ چرا بخشی جدایی ناپذیر از امرار معاش میلیونها مردمی است که برای زنده ماندن امکانی بجز فروش نیروی کارشان ندارند!؟ در اینجا مرز سنی فروش نیروی کار وسیعتر میشود و حد بزرگسالی را میشکند و خردسالان را نیز طعمه و قربانی خود میکند. همان مثال وزیر صنایع هندوستان را در نظر بگیرید. جناب وزیر میداند که قوانین کار در کشورش چیز دیگری میگوید٬ اما واقعیت سازمان داده شده٬ نظارت شده و لاپوشانی شده چیز دیگری است. آیا امکان متوقف کردن و ممنوع کردن کار کودکان میسر نیست!؟
    برای مثال به جمهوری اسلامی نگاه کنید٬ در ایران٬ آنقدر ثروت اجتماعی هست که کودکان نیازی به کارکردن نداشته باشند٬ این ثروت بحدی هست که نه تنها کودکان گرسنگی و انواع محرومیتها را متحمل نشوند٬ که دنیایی شاد و ایمن هم داشته باشند٬ اما تضمین چرخ بازار سرمایه بعهده سیستم حاکم است. بنابراین هر کارگری که مزدش را بتوان کمتر داد و مسئولیتی در قبال زندگی و تامین احتیاجات انسانی اش نداشت٬ مثل ثروت باد آورده است. بنابراین دولت رسما درقبال کار کودکان اعلام بی مسئولیتی میکند و امکانات بهره کشی از این نیروی یامفت را ممکن میکند. دولت خودش قوه مجریه است. مجری قانون خودش است. کار کودکان را ممکن میکند و راه فعالیت و دفاع از حقوق کودک را بجرم اقدام علیه امنیت کشور مسدود میکنند. دولت در ابقا بی قانونی و مشخصا کار کودکان درحقیقت متهم ردیف اول است. از همین جاست که فشار به دولتها مهم میشود! کلید ممنوعیت و توقف کار کودکان در دست دولت است. ببینید جمهوری اسلامی با مدافعین حقوق کودک٬ با (ان جی او) ها چه رفتار امنیتی وحشیانه ای میکنند! چه بگیر و ببندی راه می اندازند! آنها را منحل میکنند٬ هر ارعابی که بتوانند برای تعطیل کردن آنها میکنند. حکومت اسلامی قصد
    ندارد با پدیده کار کودکان درگیر شود و به آن خاتمه دهد. به همین خاطر نه وزرات کار٬ نه سازمان بهزیستی و نه شهرداریها تاثیری بر توقف کار کودکان ندارند٬ که هیچ٬ کودک کار و خیابان این سازمانها را مثل شکارچیان خودش می بیند و از آنان گریزان است.
    هزینه تامین زندگی کودکان برای یک زندگی ایمن٬ شاد و خلاق کلید حل این دعواست. این هزینه و بودجه در دست دولتهاست. اصلا نمیخواهد هیچ بگیر و ببندی راه بیندازند٬ برعکس اصلا بگیر و ببند کارش تمام میشود.
    مسئولیت تامین زندگی همه کودکان با دولت است. هیچ کودکی نباید زندگیش به وضعیت اقتصادی خانواده اش وابسته باشد. دولت تمام مخارج تامین هزینه زندگی کودک را از بدو تولد تا بزرگسالی بایستی بپردازد. یعنی درمان و بهداشت در درجه اول مجانی و آموزش تا مقطع متوسطه برای کودکان اجباری و رایگان بشود. این اولین قدم برای اثبات برادری است. آنوقت شما ببینید کدام کودک ناچار آواره بیقوله و دخمه های کار و خیابان میشود!؟
    این ثروت در حال حاضر موجود است. بیشتر از آنکه ما تصورش را هم بکنیم٬ هست. اما در دسترس عموم مردم نیست. عده ای ناچیز با پشتیبانی دولتی که خدمتگزار آنهاست٬ دارند اکثریت جامعه را میچاپند و کودکان در این میان اولین و خاموش ترین قربانیان این توحش و نابرابری هستند. تامین زندگی همه کودکان٬ باید اولین و مهمترین کار دولت باشد و مشروعیتش را از آنجا بگیرد. این نقش و وظیفه دولت است. اما دقیقا در جهت عکس منافع مردم سازمان یافته و کارش سرکوب و محروم کردن اکثریت جامعه و طبعا کودکان از حقوق پایه ای شان است.

    نشریه کودکان مقدمند: کودکانی که راهی خیابانها و محیطهای کار میشوند را چگونه باید محافظت کرد؟

    افسانه وحدت:
    کودکی که دوران خلاقیت و رشد خود را که دورانی بسیار با ارزش برای پرورش اوست را از دست میدهد، از تمامی پدیدههای لازم برای ساختن آیندهای شاد و مرفه محروم است، در شرایطی رشد میکند که استعدادهایش سرکوب میشود، روزمره تحقیر میشود مورد سؤ استفادههای مختلف قرار میگیرد، مسلما احتیاج به حفاظت و پشتیبانی دارد. در کشورهای پیشرفته دولت وظیفه حفاظت از کودکان را به عهده دارد. اگر خانواده ها به دلایلی از نگهداری از فرزندانشان عاجزند، دولت کودک را تحت سرپرستی خود قرار میدهد. ثروت ملت در قبضه دولت است. دولت موظف به تامین امکانات رفاهی، آموزشی و پرورشی برای همه کودکان بدون توجه به مذهب، ملیت، رنگ پوست و وضعیت خانوادگی کودک است.
    حکومت اسلامی نه تنها رفاه و خوشبختی کودکان هرگز در برنامه ا ش نبوده، بلکه برعکس همه این امکانات را به حداقل و در موارد زیادی به صفر رسانده است. فقط بخش اول این معادله در ایران صحت دارد. دولت ثروت را در دست دارد ولی همه را اراذل و اوباش حکومتی و آیت اللههای از گور درآمده به جیب میزنند و یا صرف سرکوب و زندان و شکنجه میکنند. حفاظت از کودکان خیابانی و کودکان کارگر برای جمهوری اسلامی که خودش مسبب و تولید گر این کودکان است یعنی “جمع آوری” آنها از سطح خیابانها و فرستادن آنها به بهزیستی که مکان بسیار خطرناکی است برای این کودکان. خود لفظ جم آوری ماهیت کودک ستیزی این جانوران را نشان میدهد. تازه اینها کودکانی هستند که در خیابان کار میکنند و ظاهر شهرها را با لباسهای کهنه و بعضا صورتهای نشسته به هم میزنند و بایستی “جمع آوری” شوند. کودکانی که در کارگاههای نمور به ساختن کفش، بافتن قالی و هزار و یک جور کار توانفرسا و خطرناک مشغولند، کودکانی که در کوره پز خانههای اجر پزی و غیره مشغولند، کودکانی که بیش از ۱۰ ساعت در روز به کار سخت خیاطی مشغولند، اصلا جزو وظایف حکومت اسلامی نیستند.
    به این دلیل فعالیت اینجیوها و نهادهای دفاع از کودکان اهمیت زیادی دارد. اینجیوهای زیادی در ایران به امر دفاع از حقوق کودکان در سالهای اخیر تاسیس شده که فعالیتهای مستمری در این رابطه انجام داده اند و امر حفاظت از تعدادی از این کودکان را البته با امکانات کم به عهده داشته اند. این فعالیتها بیشتر به شکل خیریهای از پیش رفته. گاها جمع آوری کمکهای مالی و بخشیدن به خانوادههای این بچهها در دستورشان بوده. البته این کارها بسیار با ارزش است ولی علاج موقتی است. بایستی این تشکلها طوری سازمان داده شوند که به تغییرات اساسی در زندگی این کودکان منجر شود. بایستی فشار اعتراضات را زیاد کرد و به یک سری خواستهها دست یافت. فراموش نکنیم که در ایران امکانات مادی فراوانی وجود دارد که در قبضه حکومت است. اگر در تمامی محلات، اگر تمامی پدر و مادر ها، همه کسانی که از تهیه وعدهای غذا برای فرزندانشان عاجزند و مجبورند کودکانشان را راهی بازار ظالمانه کار کنند متشکل شوند و به وضع موجود اعتراض مستمر کنند و این دولت را مجبور کنند که وضعیت کودکان بایستی همین حالا تغییر کند، میتوان امیدوار بود که ممنوعیت کار اجباری برای کودکان در ایران هم ممکن است.
    از نهاد کودکان مقدمند و ابزارهای آن برای ایجاد تشکل و ارتباط با دیگر تشکلها استفاده کنید. با تلویزیون و نشریه نهاد همکاری کنید. به ما بپیوندید تا با هم دنیای روشن تری برای کودکانمان بسازیم.

    نشریه کودکان مقدمند: از شرکت شما در این میزگرد سپاسگزاریم. همین جا از خوانندگان نشریه میخواهیم که در این بحث شرکت کنند و نظراتشان را برای چاپ در نشریه در اختیار ما بگذراند. تلاش ما این است که با این پرسشها٬ به روشن شدن ابعاد و زوایای آشکار و پنهان کار کودکان روشنی بیندازیم٬ دخالتگری همه فعالین در این بحثها دامن بزنیم و برای فعالیت عملی وسیعتر و تاثیر گذار با هم همگام شویم.

     
    عضو نهاد شوید نشریه کودکان مقدمند برنامه تلویزیونی کودکان مقدمند
    Contact Address:

    Barnen Först

    Box 107

    145 01 NORSBORG

    Children First Now:

    childrenfirstnow1@gmail.com
    0046-76-995-6754 / 0046-70-852 67 16

    Donation:

    Bank giro: 5080-2065
    Postgiro: 128012-2

    © 2004 - 2024 / تمامی حقوق متعلق به نهاد کودکان مقدمند است.
    نقل مطالب با ذکر کامل منبع (نام و آدرس سایت) بلامانع است.