پنجره سمت خیابان طاق به طاق باز بود. سروصدای چندانی جز تک بوق ماشین ها به گوش نمی رسید که ناگهان بلند گوی ماشین انتخاباتی دادی کشید، من و شاگردم در کلاس سه متر پریدیم هوا! شاگردم گفت: اووووف اووووف! با اون صداش! (احتمالا دلش می خواست که فحشی نثار ماشین که حالا دور شده بود بکند) اما جلوی من روش نشد، من هم تنها اضافه کردم : از دست این انتخابات! و به نواختن ادامه دادیم. آخرهای کلاس بود که گفت: راستی یادم رفت ! مدرسه مان به ما نتی داده که آماده اش کنیم، من خوب بلد نیستم، میشه کمی تمرین کنیم؟! غر زدم: مگر مدرسه ی شما معلم موسیقی نداره؟!
جواب داد: نه نداره! بله! مشکل جدید در مدارس دولتی و مذهبی ترکیه، همین است، کلاس موسیقی و ورزش به هوای (به درد نخور بودن) در حال حذف شدن هستند. نت ها را روی پوپیتر پیانو گذاشتم و خواستم شروع کنم که نعره ماشین انتخاباتی حزب دیگری دوباره ما را از جا پراند.
بلاخره درس تمام شد و شاگردم رفت. در انتظار نفر بعد، نشستم پشت میز کارم و ناخودآگاه دستم رفت به طرف نقاشیهای بچه ها که گهگاه برایم می کشیدند و من همه آنها را نگه می دارم. هر نقاشی ای را که نگاه می کردم، حرف هایشان نیز به خاطرم می آمد. مثلا این نقاشی رنگی رنگی را پسرک هفت ساله ای کشیده بود که به من گفت: ببین! چقدر از رنگ صورتی استفاده کردم؟! به این زیادی! آخه رنگ صورتی فقط برای دخترها نیست!خواهر بهم گفته!
بعدی را یک پسرک دیگر کشیده بود مردی بود که ریش داشت و دامن پوشیده بود. به من گفت: چه فرق می کند! دامن هم قشنگ است نه؟! بعدی مال دختری بود… تفکر این کودکان و خواست هایشان برای یک زندگی برابر چقدر از شعارهای انتخاباتی و تبلیغات دور بود. این روزها که در شهر به نفع ساخت نیروگاه اتمی در آگهی هایش از کودکان استفاده می کنند. پای تمام این تبلیغات کودکان خیابانی یا بساط دارند و یا در حال گدایی هستند و یا روی پای زنی یا مردی در خوابند.
این روزها که تعداد مدارس مذهبی را بیشتر می کنند و به زور به بچه ها عربی یاد می دهند. در همین روزها بچه ها حرفهای دیگری میزنند. آنها به همراه خانواده هایشان در اعتراضات و گاهی راهپیمایی ها شرکت می کنند. خواست آنها یک زندگی ایمن و سالم است پر از برابری و آزادی بیان…
در کلاس زده شد. به خودم آمدم. کله ی فسقلی از لای در ظاهر شد. دیر کردم؟! نخیر بفرمایید تو! زودی کیفش را باز کرد و نتی را داد به دستم و گفت: خانم! میدانی معلم موسیقی ما دیگر به مدرسه نمی آید، این نت ها را یادم می دهی!؟