|
|
|
اپیزود ـ این شماره؛ مفهوم خوش شانسی در جنگ
پنج‌شنبه, 14th می, 2015 | لیلا یوسفی 
توی سالن غذاخوری شنیدم که از پدرش می گفت؛ وقتی برگشت سر کلاس تا ساز و وسایل اش را بردارد از او پرسیدم: گفتی پدرت در سوریه معلم بوده، چه چیزی تدریس میکرد؟
ـ معلم زبان فرانسه بود.
حالا در این شرایط ...
|
|
|
روز جهانی کارگر و حقوق کودکان
پنج‌شنبه, 14th می, 2015 | افسانه وحدت
برای انجام امری به دبیرستانی در مرکز شهر استکهلم رفتم. زنگ تفریح بود. به طبقه ۲ رفتم که معلمی را ببینم. توی راهرو چند جوان آشنا را دیدم که چندی قبل با آنها کار میکردم. دورم حلقه زدند و حال ...
|
|
|
ما همه فرخنده ایم
پنج‌شنبه, 14th می, 2015 | کریم شاه محمدی
ما امروز اينجا تجمع کرده ايم تا خشم و انزجار خود را از قتل وحشيانه فرخنده ۲۷ ساله به دست تعدادي مرتجع و آدمکش اعلام کنيم. قتل فرخنده در مرکز شهر کابل، در مقابل مسجد شاه دو شمشير، در چند قدمي ...
|
|
|
کودکان بی هویت وبی شناسنامه
پنج‌شنبه, 14th می, 2015 | لیلا یوسفی, مقالات 
صحبت در باره کودکان بی هویت و بی شناسنامه در کشور جمهوری اسلامی ایران است. کودکانی که به جرم تولد از مادر ایرانی و پدر عراقی و یا افغانستانی به دنیا آمده اند. برابر مقررات چون فرزند به پدر تعلق ...
|
|
|
رو به آینده، خواستها و مطالبات حق کودکان
چهارشنبه, 1st آوریل, 2015 | سیامک بهاری 
نشریه کودکان مقدمند: به پایان سال رسیدیم٬ اگر به پشت سر نگاه کنیم چه می بینیم؟ اوضاع کودکان در یک سال گذشته چطور بود؟
سیامک بهاری: اجازه بدهید که از این فرصت برای تبریک سال نو به همه خوانندگان و همکاران ...
|
|
|
اپیزود پیاده رو اول
چهارشنبه, 1st آوریل, 2015 | لیلا یوسفی
یک تکه کوچک شلنگ پاره و کهنه پیدا کرده بود و از آنجایی که قد و بالایی بسیار کوچکی داشت، هن هن کنان آن را دنبال خود روی زمین می کشید. خواهرش هم که نصف قد او را داشت، سر ...
|
|
|
او نه اولین است و نه آخرین
چهارشنبه, 1st آوریل, 2015 | مینو فتاحی
نامش امیر محمد منصوری بود. فقط دو سال داشت، نه چیزی از ریزگردها میدانست و نه چیزی از علت آن و نه چیزی از هیچ چیز دیگر، اصلا نمیدانست که چرا هوا طوفانی و یا آفتابی است. یا چرا بجای اکسیژن ...
|
|
|
کودکان از یاد رفته،وضعیت کودکان در کمپهای پناهندگی استرالیا
چهارشنبه, 1st آوریل, 2015 | آمانو
برگردان: آمادور نویدی
«امیدم به پایان رسیده است. هیچ امیدی ندارم. احساس می کنم که در بازداشتگاه می میرم.»
از گفته یک کودک ۱۷ساله بدون همراه در بازداشتگاه فسفیت هیل٬ جزیره کریسمس استرالیا(۴مارس٬ ۲۰۱۴).
این تنها یکی از بسیار عبارات روانی غم انگیز ...
|
|
|
|
